از زمانی که انسان در پی امنیت و حفاظت خود و اموالش برآمد به ساخت انواع قفل و کلید اقدام کرد. به تدریج در عرصه های مختلف زندگی مردم حضور موثری پیدا کرد و علاوه بر کارکرد اصلی خود در فرهنگ مردم نیز تاثیر گذار شد ؛ این امر در ادبیات فارسی مشهود است و شاعران بسیاری از آن در ابیات خود استفاده کردهاند.
اکنون بگویم سر جان در امتحان عاشقان
از قفـل و زنجیر نهان هین گوشها را برگشا
«مولوی»
بر سر زنگی شب همچو کلاه است ماه
بـر در قفل سحر همچو کلید است صبح
«عطار»
در لغت نامه دهخدا در رابطه با معنای قفل چنین آمده است : « قفل، درختی است حجازی، نشان، کلیدانه، آهنی است که بدان در را بندند، با لفظ سست کردن و پیچیدن و شکستن و برشکافتن و گشادن و واشدن به معنی گشادن و با لفظ برخاستن و انداختن و ریختن و افکندن و زدن و نهادن به معنی بستن.»
با توجه به معنای قفل، احتمالا نخستین قفل ، باید همان گره هایی باشد که بشر آن را از پیچش دو گیاه در جهات مختلف الهام گرفته است.
علامه دهخدا در لغت نامه خویش در مورد معنای قفل میگوید : آلتی که بدان در خانه، صندوقچه، دولابچه و غیر آن را ببندند، کلیددان. بر اساس شناختی که از معنای کلمه قفل داریم احتمالا نخستین قفل باید همان گره باشد که انسان آن را از پیچش دو گیاه در جهات مختلف الهام گرفته است یا بنا به ضروریات زندگی آن را ابداع نموده است.
اولین قفل دست ساز بشر ، از چوب ساخته شده است. از دو هزار سال ق.م قفل کردن خزانه ، انبارهای گندم و پرستشگاه ها در مصر و بین النهرین رایج بوده است. در تورات نیز در چند مورد به قفل و کلید اشاره شده است. « هومر » نیز شرح می دهد که در سده نهم ق.م ، چگونه لوپ کلید مفرغی دسته عاج را برای باز کردن گنجینه پول و خفتان ها و جنگ افزار شوهرش به کار برد. به نظر می رسد رومی ها تعدادی از این قفل و کلید ها را از کشور های مدیترانه ای به دست آورده بودند.
مطابق شواهد موجوود ، ایرانیان از دیر باز با کار قفل سازی آشنایی داشته و از جمله مللی هستند که در تکوین و تکمیل این رشته سهم عمده ای ایفا کرده اند ، اما در منابع غربی کمتر ذکری از آنها رفته است .اولین قفل دست ساز بشر از جنس چوب بود و استفاده آن در هزاره دوم پیش از میلاد در منطقه خاورمیانه رواج داشته است . نمونه هایی از این قفلها و کلون ها در بین النهرین ، فلسطین و مصر پیدا شده است . قدمت قفل سازی در ایران را به ۱۸۰۰ ق.م نسبت داده اند . بر اساس کاوش های باستان شناسی از تپه سیلک ، دست بندی سنگی به دست آمده که از چهار قطعه مجزا ساخته و سپس به وسیله نوعی بست به هم وصل شده است .
قفل قدیمی دیگری متعلق به ۱۳۰۰ ق. م بوده و از حفاری های چغازنبیل شوش به دست آمده است . بر روی درب سنگی متعلق به مقبره اردشیر سوم که در موزه تخت جمشید نگهداری میشود ، نیز سوراخی به قطر حدود شش سانتی متر وجود دارد که ممکن است محل داخل کردن کلید برای به عقب راندن دسته کلون باشد .قفلهایی که ذکر آن رفت همه قفلهای بزرگ روی درب هستند و در ایران به کلون معروفند . کلون مختص درهای بزرگ و سنگین از جمله ورودی خانهها ، باغ ها ، معابر و معابد و دروازه ها است و جزو قفلهای ثابت محسوب میشود .البته از قفلهای ثابت برای درب صندوق ها و صندوقچه ها نیز استفاده می کردند . این نوع قفلها معمولا از فلز ساخته می شدند . قدیمی ترین قفل ثابت به دست آمده متعلق به دوره ساسانیان یا پیش از آن است و متعلق به یک صندوق چوبی بوده است . یک کلید برنزی مربوط به قفلهای ثابت صندوقی نیز از قرن اول تا سوم میلادی ، یعنی اواخر دوران اشکانیان و اوایل ساسانیان پیدا شده که شباهت زیادی به کلیدهای رومی و یونانی دارد . این امر نشان می دهد که ایرانیان ، دست کم همزمان با رومی ها به مراحل پیشرفته ای از انواع قفل ثابت رسیده بوده اند .
آمدن اسلام به ایران در رواج کار قفل سازان موثر بوده است ، زیرا اصولا جنگ ها و انقلاب ها ناامنی در پی می آورد و نبود امنیت فرصت بیشتری به دزدان و سوء استفاده گران می دهد و مردم به خاطر حفظ جان و مال شان به سراغ قفل مطمئن تر می روند . متاسفانه از قفلهای قرون اولیه اسلامی شواهد چندانی در دست نیست ، یک نمونه از قفلهایی که ممکن است مربوط به قرون اولیه اسلامیباشد ، قفی است مفرغی با سوراخ کلیدی شبیه قفلهای امروزی ، همچنین چند کلید از دوره های اولیه اسلام به دست آمده است . قفل دیگر مربوط به اوایل اسلام ، قفلی است با بدنه ای چهار پهلو و قوطی مانند که پوشیده از تزیین و نوشته است .
از جمله قفلهای رایج در ایران دوره اسلامی قفلهای تصویری است که برگرفته از باورهای دوره ساسانی است . اولین نمونه قفلهای تصویری اسلامی به قرن چهارم هجری تعلق دارد ، اما تولید آنها در قرن پنجم تا هفتم ، که هم زمان با سلطه سلجوقیان است ، به مراتب افزایش می یابد . از نوع مصرف قفلهای تصویری خبری در دست نیست ، شاید بتوان گفت که مصرف آن ها مانند ادوار بعدی برای درب و صندوق بوده است . رواج قفلهای تصویری در این زمان به سبب تحریم پیکره سازی بود که صنف پیکره ساز از بین برد ، اما این هنر در سایر صنایع به رشد خود ادامه داد . یکی از این صنایع قفل سازی بود که میتوان گفت قفل سازان این دوره مضامین ریشه داری است که از روزگار باستان مورد توجه ایرانیان بوده است .
ایرانیان از آغاز تاریخ و حتی پیش از آن ، نقش حیوانات و پرندگان را به هیات انسان ترجیح می دادند و این روال را در دوران اسلام نیز دنبال کردن ، امری که در کار قفل سازان به خوبی مشهود است . از جمله قفلهای ایران از آغاز ورود اسلام تا قبل از دوره صفوی میتوان به این موارد اشاره کرد : اسب ، شیر ، گاو ، گاو میش ، بز کوهی ، خرگوش ، پرنده و ماهی .
از جمله مراکز مهم قفل سازی در ایران پیش از عهد صفوی و بویژه قبل از حمله مغولان میتوان از اصفهان ، یزد ، اردبیل ، جهرم و همدان نام برد .با روی کار آمدن سلسله صفویه تغییرات همه جانبه ای در اوضاع کشور پدید آمد؛ یکپارچه شدن ایران و گسترش مذهب شیعه موجب تحولاتی در برخی مسائل فرهنگی و هنری شد ، تعداد مساجد و تکایا بیشتر شد و مرمت و نوسازی امامزاده ها توسعه یافت . صنعتگرانی که کارشان با اماکنمقدسه مربوط می شد بیشتر از دیگران کارشان توسعه یافت ، یکی از این گروهها قفل سازان بودند .
اتفاق دیگری که در قفل سازی ایران تاثیر کذاشت ، ورود سیاحان اروپایی در دوره صفویه به ایران است . این امر سبب تاثیر در هنر ایرانی شد که اصطلاحا به فرنگی سازی معروف است و بسیاری از هنرها، از جمله فقل سازی را تحت تاثیر قرار داد . عامل دیگری که در قفل سازی صفوی تاثیر داشت و آن را متحول کرد استفاده از فولاد بود . این کالا که تا پیش از صفویه فلزی کمیاب و گرانبها محسوب می شد با کوشش شاهان صفوی وفور بیشتری یافت و علاوه بر منابع داخلی از خارج نیز وارد می شد .
به سبب تحولات مذکور ، قفل سازی در عهد صفویه بسیار تویعه یافت و مضامین جدیدی در کار قفل سازی به مضامین قبلی اضافه شد و کار قفل سازان نیز پیچیدگی و تنوع گروه قفلهای تصویری و هندسی دسته بندی کرد . اشکال رایج قفلهای این دوران عبارتند از انواع حیوانات ، پرندگان ، کیف و صندوق ، کشکول ، دل ، رمل و سرمه دان و شبه کلید.
بعداز جنگ جهانی دوم به بعد گسترش تجارت ایران با سایر کشورها و ورود قفلهای جدید خارجی به یکباره صنف قفل ساز را از میدان به در کرد. امروزه نمیتوان تصور کرد که دوباره این قفلها بر در خانهها و صندوقچه ها برگردد ، اما میتوان کارکردی جدید برای هنرهایی از این دست ارائه کرد و از هنرنمایی صنعتران این عرصه و شگردهایشان در جهت پیکره سازی بهره برد . از جمله مراکز مهم قفل سازی در ایران که تاکنون نیز قفل سازی در آن رواج دارد چالشتر بیشتر در اندازه های کوچک و به صورت تزیینی ساخته شده و به عنوان آویز گردن بند استفاده میشود .

یکی از مراکز قفل سازی در ایران « چالشتر » بوده که از دیرباز در این زمینه شهرت داشته است. چالشتر تا سال ۱۳۸۶ روستایی در فاصله ۷ کیلومتری باختری شهرکرد ، مرکز استان چهارمحال و بختیاری بوده و امروزه با گسترش شهرکرد، در این شهر ادغام گردیده است.
قدمت قفل سازی سنتی در این منطقه به دوران صفوی باز می گردد. در میان مردم چنین روایت است که که یکی از خوانین چالشتر
به نام خواجه عبدالله نصر در کودکی به اصفهان رفته و نزد استادی به نام محمد علی طلایی که از استادان به نام اسلحه سازی بوده این هنر صنعت را آموخته و به چالشتر بازگشته با ایجاد تغییراتی در قفل اصفهان ، قفلی زیبا و مستحکم را طراحی و به اجرا در آورده است. در دهه ۱۳۳۰ ، بیش از ۳۰ نفر در این منطقه به قفل سازی مشغول بوند.
قفل چالشتر عرصۀ چالش ظرافت و احساس با فولاد و آهن است، چالشی که نهایتاً به همنشینی زیبا و تأملبرانگیزی میانجامد. در قفل چالشتر ظرافت و روحیۀ هنرورزی، چون همیشه بر مادۀ سخت فائق آمده و بر همین اساس است که جنبۀ کاربردی آن را تحت الشعاع بارقههای هنری سازندگان این ابزار کاربردی قرار داده است. یکی از شگردهای این هنرنمایی بر پیکرۀ فولاد و آهن تعامل فرم گرایانه فضای خالی با فرم مثبت است. همان ارزش و معیار زیبایی که هنرمندان سنتجوی سقاخانه را به جستاری دوباره در این هنر- صنعت قدیمی راغب کرده است. آنچه نگارندگان این مقال را به بازجویی ارزشهای بصری این هنرـ صنعت ترغیب کرده است، همان اعجاب و شگفت انگیزی است که در این گونه هنرـ صنعت خودنمایی میکند. وجهی که در آن خردورزی و جدال زیبایی بر سر اثبات خویش، هر مخاطبی را تکان داده و متحیر میکند. آن ارزشی که میتواند در بستری جدید و بر کارکردی نوین مورد بازبینی قرار گیرد.
البته این نکته بدین معنا نیست که متوقع و متصور باشیم مجدداً از این قفلها بر در خانهها و صندوقچهها، با وجود تکنولوژی جدید، استفاده شود، بلکه این هنر- صنعت جدید را که در مقابل تکنولوژیهای پیشرفته در این عرصه مقاومت کرده و احساس میشود رسالتی را به ما گوشزد میکند و آن اینکه کارکردی جدید تعریف کرده و ارائه نماییم. مثلاً از هنرنمایی صنعتگران این عرصه و شگردهایشان در جهت پیکرهسازی و بُعد زیباییشناسی در حیطۀ مجسمه سازی بهره گرفته شود. اساساً این تغییر کارکرد (function) شاید تنها راه نجات هنرهای سنتی باشد که رفته رفته به خاطر جایگزینی محصولات جدید عرصۀ تکنولوزی بر وجه کاربردی آنها به یاد فراموشی سپرده میشوند. هرچند همان رویکردهای سنت گرا که در جریانات هنری و اجتماعی پست مدرن نیز خود عرصهای است قابل تأمل برای احیای این هنر- صنعتها و تداوم روند تولیدی آنها.
قفل سازان چالشتر در گذشته قفلهای منطقۀ چهارمحال و بختیاری و بخشی از اصفهان را تأمین میکردند. در این شهر کوچک، صد سال پیش، حدود ۷۰ قفل ساز از این طریق امرار معاش میکردهاند. قفل چالشتر در دو نمونه ساخته میشود (تصویر شماره ۶):
۱ – قفلهای زیره دار که برای جعبهها و گنجهها و وسایل تزئینی استفاده میشود.
۲ – قفلهای قلوهای یا معمولی که در مقیاس بزرگ برای درهای مغازهها و… ساخته میشوند. قفلهای فرمدار و نقش دار که از پایان دوره ساسانیان تا اواخر قاجاریه ساخته میشد، جزء زیباترین قفلها هستند. از این نمونه قفلها با وجود رکود و عدم استقبال سازندگان و مشتریان در مقیاس اندک هماینک در چالشتر ساخته میشود. در ساخت اینگونه قفلها از تصاویر حیوانات و گاه انسان برای زیبایی شکل قفل استفاده میشده است، ولی نقشی که از گذشته تا به امروز بسیار بیشتر از فرمهای دیگر بر روی قفل چالشتر استفاده میشود نقش اسلیمی است که بر روی قفل حک شده و با طلا مزین میشود (تصویر شماره ۷). علاوه بر نقش اسلیمی بعضاَ از نقوش هندسی چهار گوش و هشت گوش نیز بر روی قفل استفاده میکنند. روی دسته قفل، اسلیمیهای کوچک و روی بدنه به نسبت کل قفل اسلیمیهای بزرگتر و در گوشههای بدنه قفل سراسلیمی حک میشود و نقوش تقریباً تمامی بدنهی قفل را دربر میگیرد.
فرم بسیاری از این قفلها خصوصا آنجائی که دسته از بدنه جدا میشود، از حجاریهای تخت جمشید (یک اسب بالدار) وام گرفته شده است. شیارهای روی بدنه قفل نیز مشابه ستونهای تخت جمشید میباشد که با سوهان روی قفل ایجاد میگردد.
قفلسازان برای ساختن قفل، همانطور که گفته شد فلز اولیه را سه برابر وزن قفل مذکور انتخاب میکنند. این مسئله باعث میشود تا قفل از لحاظ زیبایی دقیق و در تمامی مراحل کار دارای تناسب باشد.
از لحاظ زیبایی ظاهری پایههای قفل را هم شکل و هم اندازه میسازند و اندازه آنها را یک به سه ارتفاع کل قفل در نظر میگیرند تا هماهنگی و تناسب بین پایه و بدنه برقرار شود.
دستههای قفل هم به شکل نعل اسب ساخته میشود که هم سهولت در استفاده را ممکن میسازد و هم بر وزن و شکل نعل اسب و استر بوده و اینچنین توجه ایشان را به فرم ابزار دمدستی پیرامونشان را منعکس مینماید. در قفلهای چالشتر دسته و بدنهی قفل هم جنس ساخته میشوند تا همانند پایه و بدنه هماهنگی لازم از لحاظ زیبایی ظاهری برقرار گردد. در مرحلۀ نقشاندازی هنرمند قفلساز با هنرهای همچون قلم زنی، طلا کوبی، نقره کوبی و منبت کاری روی فلز نیز مأنوس است.
از جمله استادان بنام قفلساز چالشتر آقایان نگهدار خواجه علی و حیدر صفاری هستند، که آقای خواجه علی هنوز هم در کارگاه کوچک خود مشغول به کار است (تصویر شماره ۹). بنا به گفتۀ آقای خواجه علی مکانیزم قفلشدن قفلهای اصفهان و نجف آباد به نسبت قفلهای چالشتر برعکس است که به راحتی باز میشوند و از نظر حفاظتی سطحیتر میباشند. بهصورتی که حتی با چوب هم میشود این قفلها را باز کرد، ولی درون قفل چالشتر پیچی وجود دارد که به غیر از کلید خود با هیچ کلید یا وسیلۀ دیگری باز نمیشود. آقای خواجه علی قفل کوچکی به اندازۀ یک لوبیا با مقیاس ۷۸۰ سوت (۳ گرم) با ۱۷ قطعه به طول ۸ میلیمتر به آستان قدس رضوی هدیه کردهاند. این قفل در نوع جزء کوچکترین قفلهای دستساز جهان محسوب میگردد. ایشان همچنین یک قفل بزرگ به اندازۀ یک کیلو و ۳۰۰ گرم نیز به آستان قدس رضوی هدیه کردهاند. بنا به گفتۀ ایشان خریداران قفلهای چالشتر دلالان هستند که این قفلها را به کشورهای فرانسه، آلمان، هلند و… صادر میکنند.
ورود زندگی انسان معاصر به دنیای ماشینی و صنعتی در هر صورت باعث فراموشی و اضمحلال صنایع دستی کهن و سنتی میگردد. این محصولات بیشتر جنبه مصرفی داشته و کمتر از آنچه پیشتر اهمیت داشته، از بارقههای هنری و ظرافت و تزئین بهرهبردهاند. قفلسازی یکی از گونههای صنایع دستیست که اشباع بازار از محصولات جدید راه استمرار و احیاء این شاخه از هنرهای سنتی را به مخاطره انداخته است:
موارد ذیل عمده دلایل انزوای این هنر-صنعت دیرینه سال گردیده است:
الف) جایگزین شدن قفلهای دوکلیدی فرنگی به جای قفل چالشتر به علت ارزانتر بودن این قفلها و کاربرد ساده و آسان و همچنین داشتن رمزهای بازگشائی مختلف.
ب) کمبود هزینه و صرف وقت زیاد: به دلیل گران بودن آهن، مس، نقره، طلا و… کمتر کسی به انجام این هنر روی میآورد. همچنین درآمد اندک قفلسازان از این حرفهپرمشقت است که همیشه قادر به خرید این فلزات نیستند. هم چنین برای درست کردن اینگونه قفلها از آنجائی که تمام مراحل کار با دست انحام میگیرد وقت زیادی صرف میشود.
ج) کمبود نیروی انسانی: به دلیل مشکلات و مسائلی که در موارد بالا ذکر شد کسی به این هنر- صنعت زیبا و کم بدیل روی نمیآورد و این هنر با کمبود نیروی انسانی مواجه میشود.
د) عدم استقبال و وجود علاقه جوانان به یادگیری این هنر-صنعت: با ماشینی شدن و صنعتی شدن زندگی انسانها و رویآوری ایشان به جاذبههای تکنولوژیک دیگر از روی آوردن جوانان به هنرهای سنتی که فراگیری حرف در آن بصورت روند استاد و شاگردی میسور میگردد، خبری نیست.
هـ) مصائب و مشکلات مراحل تولید.
و) عدم توجّه مردم به هنرهایسنتی و محصولات آن: این هنر- صنعت به علت عدم توجه و استقبال عامه رو به اضمحلال است.
ز) وجود دلالان و واسطه گران در این جریان رکود بیتاثیر نیست.
تعارض فرهنگ ماشینی و دستاوردهای آن به مثابه یورشیست که در صدد نسیان کامل همهی ارزشها و تشتت اصول و آداب رفتاری و زیستی سنتی خصوصا هنرهای صناعی میباشد.
در دوران گذر از نظام سنتی به دنیای مدرن که سمبل و افتخارش تکنولوژی و ماشین است هنرهای سنتی خاصه هنرهائی که وجه صنعتی آن در رقابتی نابرابر با تکنولوژی و تولید انبوه قرار میگیرد، در معرض تهدید و خطر میباشند. لاجرم فرآیندهای سنتی و مورد حمله، از ثبات پیشین خود به لحاظ برکندهشدن همان چارچوب و نظام سنتی، بیبهرهاند و نسبتاً قادر به رویاروئی با آن نیستند.
چرا که دیگر نیروهائی که پیشتر از این نظام حاکم (ویژگیها و آداب) صیانت میکرده و در مقابل نفوذ بیگانه مقاومت میکرد، وجود ندارد و هم از سوئی دیگر تجانس عمیقی که سابقاً موجب تداوم نبض حیات آن ترکیبات موفق بود، دیگر وجود ندارد.
از سوئی دیگر جاذبههای فریبنده تکنولوژی و دلمشغولیهایش ما را از میراث گذشتگان به کلی دور ساخته و الحان خاطرات قومی را به باد نسیان سپردهایم. هنرهای سنتی میراث گرانقدر ظفرمندیهای تمدین ماست که اگر دریغ ورزیم به فراموشی و اضمحلال رفتهاند.
قفلسازی با بهرهمندی از معیارهای هنری و ارزشمند از جمله صنایع سنتیست که عدم توجه به آن و حمایت از صنعتگران این عرصه که انگشتشماراند در حال احتضار است.
اهم راهکارهای پیشنهادی این تحقیق برای توسعه این هنر-صنعت پس از بررسی آسیب شناسی که در این پژوهش بدان پرداخته شد به شرح ذیل میباشد:
متولیان این هنر- صنعت باید از افراد خبره استفاده کنند.
حمایت مسئولین مهمترین اصل برای توسعه این هنر در استان میباشد.
بازاریابی و اشاعه کالاهای این هنر-صنعت.
تلاش برای افزایش آگاهی مردم از ارزشهای این هنر-صنعت و تقویت رابطه ایشان با این هنر.
فراهم نمودنشرایط لازم برای ایجاد تشکلهای غیردولتی علاقهمند به این هنر.
ایجاد علاقه در جوانان برای تولید این هنر- صنعت.
توجه به پتانسیلهای اقتصادی موجود در این هنر-صنعت برای رفع تنگناهای مالی.