فرهنگ از دو جزء « فر » و « هنگ » تشکیل شده که بالا آوردن ، جلو بردن و نیز جایگاه نور معنی شده است . صاحبنظران بر این عقیده هستند که فرهنگ ، نظامی است نسبتاً منسجم متشکل از اجزایی غیر مادی شامل : ارزشها ، هنجارها ، نماد ها ، ابزار ها ، اعتقادات ، آداب و رسوم ، دانش و اطلاعات رایج و هنرها و اجزایی مادی شامل : کالاهای مصرفی ، ابزارها (فناوری) میراث فرهنگی نسبتاً مشترک بین اعضاء یک گروه ، اجتماع یا جامعه که از طریق یاد گیری از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و موجبات رشد و تعالی انسان را فراهم می آورد .
استاد علامه جعفری عقیده دارد که در هر تعریفی از فرهنگ باید عناصر بایستگی کمال ترقی معنوی ، مادی ، کرامت ، حیثیت، شرف ذاتی انسان ، حیات شایسته و آزادی مسئولانه و عدالت در اجرای حقوق و قوانین مد نظر قرار گیرد . از این رو ایشان در تعریف فرهنگ گفته اند : فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه های بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات معنوی و مادی انسانها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات صعود کرده آنان در حیات معقول تکاملی باشد .
بی شک زیبا ترین و پر معنا ترین تجلی فرهنگ (culture) در هنر (Art) است . اما ایرانیان باستان، هنر ( هونر ) را متشکل از « هو» و « نر» میدانستند و آن را انسان نیک، نیک زن و نیک مرد معنا کرده اند. برخی از فلاسفه یونان با قایل شدن ویژگیهایی برای هنر بر سودمندی و فایده داشتن هنر اصرار ورزیدهاند . اما تردیدی نمی توان داشت که اگر فرصتی چند ساله برای محققی شیفته و علاقمند و اهل فن برای جمع آوری ارائه شده از هنر قایل شویم. چند کتاب پر حجم و قطور هم برای جمع آوری آنچه که بزرگان صرفاً در تعریف هنر گفته اند کفایت نمی کند چرا که در این تعاریف برخی بر تقلید از طبیعت پاره ای بر ارتباط مستقیم هنر با جریانات روحی و فکری انسان گروهی بر اهمیت و اعتبار هنرمند بعضی بر ضرورت پر هیز از تقلید صرف از طبیعت و … تاکید کرده اند . ضمن آن که برخی از اهل فن هم گفته اند که اساساً انسان نمی تواند چیزی را خلق کند بلکه در نهایت هنرمند می تواند ترکیب کننده خوبی باشد .
اندیشمندانی همچون دکتر علی شریعتی برای هنر صرفاً و تنها وجه دینی قایلند . ایشان گفتهاند: «دین دری است به طرف عالم دیگری که باید باشد و هنر پنجرهای است به آن دنیا . او همچنین معتقد است که : هنر تجلی غریزه آفریدگاری انسان است و تجلی روح انسان که از کمبود عالم می نالد و نمایشگر آفرینشهای اوست تا آن را تکمیل کند و می افزاید: هنر قلم صنع فرزندان آدم است که از بهشت به زمین افکنده شد و میکوشد که زمین زشت و افسرده را به گونه بهشتی که جایگاه شایسته او بوده و هست آرایش کند . لذا از نظر او هنر یک مقوله دینی است و یک حقیقت متعالی و مقدس که نجات بخش بشریت بوده و یک رسالت فوق مادی ، متعالی و صد در صد انسانی دارد. اگر کمال انصاف را داشته باشیم و نگوییم تمامی باید بپذیریم که عرصه گسترده چنین خصوصیاتی را در هنر سنتی می توان سراغ گرفت یعنی هنری که با آداب ، رسوم ، سنتها ، منبع وحی ، معرفت شهودی و تجلیات درونی انسانها سر و کار دارد و در پی حقیقت جویی و کمال گرایی است و می خواهد جلوه ای از معرفت حق تعالی را بر اثر هنری بتاباند . کما اینکه سنت گرایانی همچون رنه گنون ، کومارا سوامی آنه ماری شیمل ، فریتهوف شوان ، تیتوس بور کهارت، سید حسین نصر و … هنر سنتی را هنری ماندگار ، باپایه و اساس و نجات بخش دانسته و بر حسن و جمال و درک و دریافت لحظات حضور هنرمند در محضر منبع وحی برای آثار هنری تاکید داشته اند .
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بردیوار
در طبقه بندی کلی هنرها هنر محض و هنر کاربردی شاخص ترین هنر کاربردی یعنی هنری که با دارا بودن زیبایی وارسته و مفهومی می تواند سودمندی مشخص و جنبه کاربردی معین داشته باشد را صنایع دستی یا با واژه دقیقتر هنرهای صناعی دانستهاند که هم حاصل معرفت شهودی بوده و هم اشاعه دهنده فرهنگ معنوی و فولکلور است و هم در متن زندگی فردی اجتماعی جاری است . نکته مهم در این رهگذر آن است که نگاه از دریچه فرهنگ و هنر به صنایع دستی یا همان هنرهای صناعی نباید و نمی تواند به منزله نفی یا کم رنگ ساختن ارزشهای اقتصادی و اجتماعی این هنر باشد چرا که هزاران سال است که صنایع دستی برای گروههای کثیری از مردم ما به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایجاد شغل و درآمد کرده و سهم آن در تولید ناخالص داخلی رشد و توسعه اقتصادی و جلب و جذب گردشگران داخلی و توریستها غیر قابل انکار است و اساساً این جنبه ها و جهات اقتصادی و اجتماعی بوده است که باعث بستر سازی مناسب برای دوام صنایع دستی و ادامه حیات فرهنگی و هنری آن در بطن جامعه شده است اما این نکته را هم باید بپذیریم که اگر هیچیک از جنبه ها و جهات اقتصادی ، اجتماعی و حتی سیاسی صنایع دستی هم وجود نداشت و یا مطرح نبود که خوشبختانه کاملاً هم مطرح است باز هم به واسطه آن که هنرهای صناعی هنر دینی ، ملی و هویتی ماست و در پیشینه تاریخی و حافظه فرهنگی ما شایسته ترین جایگاه را دارد و عزت و شرف ما در رابطهای تنگاتنگ و نا گسستنی با آن قرار دارد میبایست در خور توجه ای شایسته باشد .