با توجه به آسیب پذیر بودن پای انسان در گذشته های بسیار دور انسانها از قابل دسترس ترین مواد مانند پوست درختان، علفهای بافته شده، برگها یا پوست حیوانات، که با تسمه به پا بسته می شدندبرای محافظت از پای خود استفاده می کردند. شکل ظاهری کفش ها در مناطق گرمسیر، به صندلهایی تبدیل گردید که از برگهای بافته شده نخل، علف یا فیبرهای گیاهان ساخته شده بود و به انگشتان پاپیچیده می شد و درمناطق سردسیر، کفشها به منظورگرم نگهداشتن ومحافظت بهتراز پاها، ازپوستهای حیوانات ساخته میشدند.
هرچند از کفش دوران گذشته نمونه های زیادی باقی نمانده است و از پاپوشهای عصر برنز در حفاریها که باقی مانده اند نمی توان سبک و انواع کفش های مورد استفاده دراین دوران را شناسایی کرد اما از دوران رومیهابه بعد کفشهای زیادی باقی مانده که بیانگر آن است که انواع کفشها بیشتر از حد انتظار بوده است. همچنین رد مصر ،یونان و روم انواع صندل مورد استفاده قرار میگرفته است و در ایران باستان در سال ۷۰۰ قبل از میلاد صندل تهیه شده از چرم نرم مورد استفاده قرار می گرفته است که تا حد زیادی شبیه صندل های رومی ها است .
نخستین قدم برای تکامل صندل ها برگرداندنشان به سمت قسمت جلوی آن بود تا پا در برخورد با اشیاء صدمه ای نبینداما پس از مدتی رومیان کفشهای پیشرفته تری ساختند که به آن کالسیوس می گفتند و این کفشها در دو طرف خود درز داشت و بندها در جلوگره می خورد و کفش رایج قرون وسطی نوعی چارق نرم چسبان بوده که تا قوزک پا می رسیده است که این کفش ها را با مخمل ،زری و چرم می ساختند . کفش های قرن ۱۳ میلادی کفشهای درازی بودند و پس ازسال ۱۳۷۷ میلادی نوعی تخته چوبی رواج یافت که آن را به زیر کفش متصل می کردند تا پا را از رطوبت و گل نگاه دارد که این مقدمه پیدایش کفشهای پاشنه دار شد . اما پس از سال ۱۵۰۰ میلادی مدل کفش عوض شد و پهنای نوک کفشها را بیش از اندازه بزرگ میگرفتند و غالباً کفش را با دورنگ و با چاک و شکاف میساختند تا مکملی برای لباس باشد.
درفرانسه در سالهای ۱۶۰۰ میلادی چکمه هایی با ساقه بلند رواج داشت که بعدها به صورت چکمه های دهان گشاد سواره نظام درآمد و کفشهای با نوک مربع و زبانه بلند و سگک دار در اواخر قرن ۱۷م تولید شد اما پاشنه ی کفش ها رفته رفته کوتاه شده و به صورت پاشنه های خمیده فرانسوی درآمد که در حدود سال ۱۷۸۰میلادی این نوع کفش ها در میان مردم رایج شد . نخستین کفاشان در خانه خود یا در دکانهایی کوچک کار می کردند، یا دوره گردانی بودند که به خانه های مردم می رفتند و مدتی می ماندند و به اندازه احتیاج سالانه برای آنان کفش می دوختند و پس از اینکه تولید کفش در کشورهای مختلف رایج شد و هر روز بر تعداد واحدهای تولید کننده کفش افزوده شد سرانجام این واحدهای تولیدی در قرون وسطی تشکیلات صنفی برای کفشدوزان ایجاد کردند . تاحدود سال ۱۸۳۳میلادی کار کفشدوزی منحصراً با دست انجام می شد اما از آن پس و با اختراع ماشین، انقلابی در صنعت کفشدوزی پدید آمد و با افزایش تخصص کار ماشینها و رواج چرم، اسلوب و اندازه کفش نیز ظریف تر و دقیق تر شد.
تولید کفش در ایران یکی از صنایع بسیار قدیمی کشور محسوب می شود. در جوامع ایران باستان به تدریج کفش در فرمها و اشکال گوناگون به وجود آمد و تکامل یافت به طوریکه بسته به نوع اقلیم و شرایط فرهنگی هرمنطقه وشرایط زمانی ومکانی هربرهه از تاریخ، اشکال مختلف کفش تحت عناوین چارق، گیوه، ساق بند، گالش و . . . به وجود آمد که با توجه به هر منطقه جغرافیایی، مدل و طرحهای مختلفی به خود گرفت. مهمترین مواد مصرفی در ساخت کفش شامل چرم، پارچه و اجزای مختلف پوست بوده است که در قرن اخیر همراه با رشد فزاینده جامعه بشری، استفاده از مواد مصنوعی نظیر پی.وی.سی و پی.یو و غیره نیز به طور گسترده در این صنعت رواج پیدا کرده است.
صنعت کفش در ایران در دهه های اخیر همگام با تحول صنعت در جوامع بین المللی و سوق دادن به سوی ماشینی شدن و استفاده از مواد مصنوعی، به عنوان یک ضرورت وارد میدان استفاده از فناوری جدید برای تولید کفش شده است .
نخستین گروه تولید صنعتی کفش درایران گروه صنعتی ملی است که به صورت واحد تولیدی کوچکی به نام کفش ملی در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی با تولید کفشهای کتانی و لاستیکی شروع به کار کرد که با توجه به استقبال جامعه از کفشهای ماشینی به سرعت توسعه یافت و شرکت تولیدی صنعتی کفش سازی بلا نیز در سال ۱۳۴۱ با تهیه و تولید انواع کفش شروع به کار کرد. مادها نخستین قوم ایرانی اند که از کفش پوشیدن آنها تصاویری در کتیبهها موجود است. با توجه به نقش برجستههای باقیمانده از مادها در تخت جمشید کفشهای (پاپوش های) مادها مانند جوراب است، اما معلوم است که جنس آنها از چرم است و با بندهایی که از شلوارها آویزان است, این کفشها روی پاها محکم میشوند.
پس از آنها هخامنشیان به کفش همچون دیگر اجزای لباس اهمیت ویژه ای میدادند و آن را همچون تکههای دیگر لباس به دو بخش اشرافی و معمولی تقسیم بندی کردند.
در کاوشهای باستان شناسی, دو لنگه کفش بچگانه در قلعه «شاه دژ» اصفهان پیدا شد که در واقع دومین و سومین کفشهایی هستند که در تاریخ باستان شناسی ایران پیدا شدهاند؛ اما این تعداد کم بیانگر استفاده نکردن ایرانیان از پایپوش نیست و نقش برجستهها و نقاشیهای ایرانی و اشاره های تاریخنویسان، بیانگر استفاده تاریخی ایرانیان از کفش است. لباس و پس از آن کفش, یکی از نادرترین اشیایی است که در تحقیقات باستان شناسی به دست میآید. کارشناس مردم شناسی که روی سه جلد «اطلس پوشاک ایران» کار میکند، در این باره می گوید: کفش اصطکاک زیادی دارد. شاید لباس جنبههای تزیینی داشته باشد, اما کفش کاربردی روزمره دارد و به همین علت بیشتر از باقی قطعات لباس احتمال از بین رفتن آن وجود دارد.
در مقاله «لباس دوره مادها و هخامنشیان» در «دایره المعارف ایرانیکا» چنین آمده است: کفشهای شاهان هخامنشی در تخت جمشید قرمز رنگ است, در حالی که کماندارانی که در معماریهای خشتی – لعابی شوش دیده میشوند، کفشهایی زرد به پا دارند. چکمههای جلو بسته که لبهای متمایز با لبههای دیگر داشته اند و گاه رو به زانو برگشتهاند, برای استفاده ماهیگیران و ساکنان نواحی آبخیز بوده است. موبدانی که در لوحهای گنجینه جیحون و آتشکده «کاپادوکیه» به تصویر کشیده شدهاند، چکمههایی بلند با زیرهای ضخیم و پاشنهای به نسبت بلند پوشیدهاند.
پاشنه کفش در زمان مادها گاه از داخل کفش کار گذاشته میشد. در نقش برجستهها, قوس پاها بیشتر از آن چیزی است که باید باشد؛ که این امر نشان دهنده داشتن پاشنه داخلی در کفش است. این ویژگی کم و بیش برای کفشهای هخامنشیان نیز هست. در دوره ساسانیان کفش پاشنه و زیرهای مجزا داشت که تصویر آن در نقش برجستهها مشخص است. برش اضافهای که هخامنشیان در دوخت کفشهای خود ایجاد کردند، نه تنها برای زیبایی کفش که برای ایستایی بیشتر کفش روی پا بود.
«روت ترنر ویل کاکس»، نویسنده کتاب «تاریخ لباس»، درباره شیوههای تزیین کفش در دوره هخامنشیان مینویسد: با شکل گیری کفش تزیینهایی از مروارید و سنگهای گرانبها همراه با رودوزیهای زیبا به کفش افزوده شد.
به موازات استفاده بشر از کفش چرمی در مناطق مختلف ایران بنا به آب و هوای منطقه, جنس کفشها نیز متفاوت میشد. در مقاله «لباس دوران صفویه و قاجار» در «ایرانیکا» آمده است: در زمستان روستاییان قباهای نمدی کلفت و بالاپوشهایی از پوست بره میپوشیدند. آنها پابرهنه راه میرفتند یا پاهایشان را با نوارهای کتانی میپیچیدند و کفشهای تخت با زیرههای چرمی سبز رنگی، به نام چاروق – که به آنها بندهایی متصل بود – به پا میکردند. استفاده از نخ و کنف برای دوختن گیوه در کردستان نیز یکی از این موارد استفاده از مواد محلی در دوخت کفش بوده است. نوعی کفش متداول در جنوب ایران وجود دارد که با برگ نخل دوخته میشود .این کفش در مناطق گرمسیری جنوب برای مردم راحت تر از کفشهای چرمی است. با ورود سفیران خارجی به ایران در زمان صفویان, شکل و شمایل لباسهای خارجی نیز در میان ایرانیان رواج یافت و در زمان پهلوی شکل لباس ایرانیان به شکل لباس و کفش جهانی بدل شد.

مادها نخستین قوم ایرانی بودند که از کفش پوشیدن انها تصاویری در کتیبه ها موجود است با توجه به نقش برجسته های باقیمانده از مادها در تخت جمشید .کفشهای مادها مانند جوراب است اما معلوم است که جسن انها از چرم بوده و پابندهایی که از شلوارها اویزان است این کفشها روی پاها محکم می شود.
موبدانی که در لوحه های گنجینه جیحون و اتشکده “کاپادوکیه”تصویر کشیده شده اند چکمه هایی بلند با زیره ای ضخیم و پاشنه ای به نسبت بلند پوشیده اند، پاشنه کفش در زمان مادها گاه از داخل کفش کار گذاشته می شد در نقش برجسته ها قوس پاها بیشتر از ان چیزی است که باید باشد که این امر نشان دهنده داشتن پاشنه داخلی در کفش است، این ویژگی کم و بیش برای کفشهای هخامنشینان نیز می باشد. برش اضافه ای که هخامنشینان در دوخت کفشهای خود ایجاد کرده اند نه تنها برای زیبایی کفش که برای ایستایی بیشتر کفش روی پا بود.
در مقاله لباس دوران صفویه و قاجار در ایرانیکا امده است در زمستان روستائیان قباهای نمدی کلفت و بالا پوشهایی از پوست بره می پوشیدند و پاهایشان را با نوارهای کتان می پیچیدند و کفشهای تخت و با زیره های چرمی سبز رنگ به نام “چاروت”که به انها بندهایی متصل بود به پا می کردند.
استفاده نخ و کنف برای دوختن گیوه در کردستان نیز یکی از این موادمحلی در دوخت کفش بوده است . نوعی کفش متداول در جنوب ایران وجود دارد که با برگ نخل دوخته می شود این کفش در مناطق گرمسیری جنوب برای مردم راحت تر از کفشهای چرمی می باشد.
کفش های قدیمی ایرانیان در انواع؛ گیوه، نعلین، اورسی، سگکی، صندل، قُندره و دهاندولچهای ساخته میشد. پس از انها هخامنشینان به کفش همچون دیگر اجزای لباس اهمیت می دادند و آنرا همچون تکه های دیگر لباس به دو بخش اشرافی و معمولی تقسیم بندی کردند .در کاوشهای باستان شناسی دو لنگه کفش بچگانه در قلعه (شاه دژ)اصفهان پیدا شد که در واقع دومین و سومین کفشهایی هستند که در تاریخ باستان شناسی ایران پیدا شده اند اما این تعداد بیانگر استفاده نکردن ایرانیان از پا پوش نیست و نقش برجسته ها و نقاشیهای ایرانی و اشاره های تاریخ نویسان بیانگر استفاده تاریخی ایرانیان از کفش است .لباس و پس از ان کفش یکی از نادر ترین اشیایی است که در تحقیقات باستان شناسی به دست می اید،در مقاله لباس دوره مادها و هخامنشینان در” دایره المعارف ایرانیکا “چنین امده است :
“کفش های شاهان هخامنشی در تخت جمشید قرمز رنگ بوده در حالیکه کماندارانی که در معماریهایخشتی لعابی شوش دیده می شود کفشهایی زرد رنگ به پا دارند چکمه های جلو بسته که لبه ای ممتازبا لبه های دیگر داشته اند و گاه رو به زانو برگشته اند برای استفاده ماهیگیران و ساکنان نواحی ابخیز بوده است ،موبدانی که در لوحه های گنجینه جیحون و اتشکده “کاپادوکیه”تصویر کشیده شده اند چکمه هایی بلند با زیره ای ضخیم و پاشنه ای به نسبت بلند پوشیده اند، پاشنه کفش در زمان مادها گاه از داخل کفش کار گذاشته می شد در نقش برجسته ها قوس پاها بیشتر از آن چیزی است که باید باشد که این امر نشان دهنده داشتن پاشنه داخلی در کفش است این ویژگی کم و بیش برای کفشهای هخامنشینان نیز می باشد، برش اضافه ای که هخامنشینان در دوخت کفشهای خود ایجاد کرده اند نه تنها برای زیبایی کفش که برای ایستایی بیشتر کفش روی پا بود، “ترنرویل کاکس “نویسنده کتاب “تاریخ لباس” درباره شیوه های تزیینی کفش در دوره هخامنشینان می نویسد: باشکل گیری کفش تزیین هایی از مروارید و سنگهای گران بها همراه با رودوزیهای زیبا به کفش افزوده شد.
اما این مردهای ایرانی بودند که کفشهای پاشنه بلند را با خود به اروپا بردند. اروپاییها در سال ۱۵۹۹ وقتی هیات دیپلماتیک ایران از سوی شاه عباس به این قاره رسید مجذوب ایرانیها یا همان پرشینها شدند. طرز لباس پوشیدن ایرانیها به ویژه در غرب اروپا مورد توجه قرار گرفت و کفشهای آنها هم وارد فرهنگ اروپا شد. با فراگیر شدن کفشهای پاشنه بلند طبقه اشرافی اروپا به صورت مرتب پاشنههای خود را بلندتر کردند تا به گمان خودشان با طبقه عوام متفاوت باشند. لوئی چهاردهم،پادشاه فرانسه که یک متر و ۶۳ سانتیمتر قد داشت مجدوب کفشهای پاشنه بلند شد و از داشتن کفشهایی با پاشنه ۱۰ سانتیمتری خود حسابی راضی بود چون میتوانست خودش را بلند قد نشان دهد. لوئی چهاردهم آنقدر روی کفشهای پاشنه بلند حساس بود که دستور داد تنها درباریهای اجازه دارند کفشهای پاشنهبلند قرمز بپوشند. البته استفاده از کفشهای پاشنه بلند دیگر تقریباً تبدیل به یک مد شد و حتی مردهای بلند قد از هم آنها استفاده میکردند. چارلز دوم، پادشاه انگلیس با اینکه یک متر و ۸۵ سانتیمتر قد داشت در مراسم تاجگذاری خود در سال ۱۶۶۱ میلادی، کفش بزرگ قرمزرنگ با پاشنههایی فرانسوی به پا کرده بود. به تدریج اما مردها قید کفش پاشنه بلند را زدند و این زنها بودند که آن را به عنوان پاپوش خود انتخاب کردند. این مسئله به خاطر این بود که در آن زمان زنها در اروپا از نحوه پوشش مردها تقلید و حتی موهای خود را کوتاه میکردند.
از اواخر قرن ۱۷ میلادی کم کم پاشنه کفش مردها کوتاه شد و در مقابل روز به روز پاشنه کفش زنها ارتفاع بیشتری پیدا کرد. بعد از قرن ۱۸ دیگر کفشهای پاشنه بلند بیشتر در میان پوتینهای گاوچرانهای آمریکا یا کاوبویها دیده شد که هنوز هم در برخی مناطق آمریکا استفاده از آنها رواج دارد. کوباییها هم به صورت سنتی کفشهای پاشنه بلند مردانهای دارند که هنوز هم دیده میشوند. در دهه ۱۹۷۰ میلادی هم برای دورهای کوتاه پوشیدن کفشهای مردانه پاشنه بلند بار دیگر مد شد اما خیلی زود بار دیگر به فراموشی سپرده شدند. به همین خاطر جان تراولتا در سکانس آغازین فیلم «تب شب شنبه» این کفشها را به پا دارد.