تعاریف گوناگونی برای مد و مد گرایی ارائه شده است.
مانند:
۱-مدها الگوهای فرهنگیای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته میشوند و دارای یک دوره زمانی نسبتاً کوتاهاند، سپس فراموش میشوند.
۲-مدگرایی آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید.
۳- مد رایج شدن شیوهای از زینت در ابعاد مختلف زندگی است. مانند طرز لباس پوشیدن، طرز آرایش، طرز چیدمان دکور خانه، شیوه نما سازی ساختمان و مدل ماشین.
با اندکی دقت پی میبریم که مد به جنبه زینت و تجمّل زندگی یا به عبارت دیگر به جنبه زیباشناختی زندگی انسان مربوط میشود. برای مثال لباس کارکردهای گوناگون دارد از جمله حفظ از سرما و گرما و … که یکی از آنها جنبه زینت بودن آن است. مد دقیقاً به این بُعد مربوط میشود. یا نما سازی برای ساختمان جنبه حفاظتی هم دارد اما مد به جنبه زیباشناختی آن مربوط میشود.
گستره مد به اندازهى گستره زندگی انسان است و تمامی شئونات آن را در بر میگیرد. به طور کلی هر کجا که پای جنبه زیبا شناختی در میان باشد، مد هم آنجا حضور دارد. عرصه پوشش، آرایش، محیط آرایی، مدل ماشین، مدل کیف، لوازم منزل،حتی ادبیات سیاسی، شیوه احوالپرسی، و خلاصه جنبههای زیبا شناختی همه متاعها و کالاهای دنیوی، گستره مد و مد گرایی هستند. اما با وجود آن که مد و مدگرایی کل گستره زندگی را در بر میگیرد، پوشاک و سبک و شیوهى آرایش، شاخص ترین کالای مد شونده محسوب میشوند.
هرچند مد همواره در بین همه نسلها و عصرها وجود داشته است، اما آهنگ رشد آن تا دوره معاصر بسیار کند بوده است. در دوره معاصر به ویژه در چند دهه اخیر در واقع مد و مد گرایی به افراطیترین حد خود رسیده است. شکی نیست که گسترش وسایل ارتباط جمعی همانند ماهواره و اینترنت از یک طرف و ارتقای سطح زندگی و رفاه و افزایش نقدینگی موجود در جوامع از علل اصلی آن هستند.
از طرف دیگر معمولاً مدها در بیشتر فرهنگها ظهور پیدا کرده و امری اجتناب ناپذیرند. هیچ فرهنگی یافت نمیشود که کلمه مد در آن نا آشنا باشد، لکن در فرهنگهای مختلف ظهور و بروز مد و مدگرایی نسبی و متفاوت است.معمولاً جوامع دینی که هنوز به سنتهای دینی خود پایبند هستند، پدیده مد و مدگرایی در آنها کند و ضعیف است.
علاوه بر زیر ساختهای تاریخی و اجتماعی، مدگرایی در بین جوانان از یک سری اصول و سازههای روانشناختی نیز تبعیت میکند و با انگیزهها و نیازهای چندی در ارتباط است.
انسانها فطرتاً تنوع طلب هستند. در این میان جوانی، فصل تازهای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکلدهی آن، نقش اصلی را بر عهده دارند. تنوّع دوستی و نوگرایی در دوره جوانی به اوج خودش میرسد. تنوعطلبی بیشتر در جنبههای زیبا شناختی زندگی جاری است. از این رو تنوعطلبی از علل و منشاءهای اصلی مد به حساب میآید.
همانند سازی در مکتب روان تحلیلگری به فرایندی ناهشیار اطلاق میشود که فرد، طی آن، ویژگیها، نگرشها و الگوهای رفتاری فرد دیگری را برای خود سرمشق قرار میدهد و با تقلید از نگرش ها و ویژگی رفتاری وی احساس میکند که مقداری از قدرت و کفایت او را نیز به دست آورده است. منبع اصلی همانند سازی در دوران کودکی والدین هستند؛ زیرا کودک، اولین و بیشترین برخورد را در زندگی با والدین خود دارد؛ اما در دوران نوجوانی که فرد از والدینش فاصله میگیرد، الگوهایی را که خود را با آنها شبیه کرده است، از دست الگوهای دیگر، یعنی از طریق همانند سازی های جدید با دیگری، پر شود.
به اعتقاد روانشناسان، همین خلأ و احساس ناامنی ناشی از آن باعث میشود که نوجوان در مسیر خود به راه حلهایی متوسّل شود که این راه حلها از طریق همانند سازی با شخصیتهایی است که الگوی نوجوان قرار میگیرند. این شخصیتها میتوانند شخصیتهای معروف گذشته، هنر پیشههای سینما، نوازندگان و آوازخوانان، و یا گروههای مختلفی مانند «هیپی»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهری شبیه آنها ساخته، در شیوه لباس پوشیدن و طرز رفتار با آنان همانندسازی کند. به محض این که یک هنرمند یا ورزشکار لباسی را بپوشد و در صحنهای ظاهر شود، جوانان با وی همانند سازی نموده، سعی میکنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح کنند.
انگیزه رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان محسوب میشود. این انگیزه، در همهى افراد وجود دارد و به گونههای مختلف بروز میکند. رقابت اگر در زمینههای مثبت جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی میشود؛ اما اگر جهتگیری آن به سوی امور مادّی و مدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (و مثلاً در سبک و شیوهى لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.
یکی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانی از مجازاتهای خصوصاً غیر رسمی از سوی دوستان است. لذا تحقیر و تمسخر، پوزخند زدن و متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن، باعث میشود که جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی کنند.
افرادی هستند که با تعویض و تغییر هر روزه لباس و آرایش خود و خریدن لباسهای گران قیمت و مد روز، درصدد جلب توجه دیگران بر میآیند. استفاده از لباسهای چسبناک، برّاق و رنگارنگ، کفشهایی با پاشنههای خیلی بلند، آرایش تند با رنگهای غیر طبیعی و ..باعث جلب توجه دیگران شده، نگاههایی را به خود معطوف میدارد.
برتریجویی و تشخّصطلبی از دیگر عوامل پیدایش مد در بین جوانان است. افرادی که خود را برتر از دیگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه میدانند، سعی میکنند این برتری را در گویش، لباس پوشیدن، محیط آرایی و سبک آرایش و زیور آلات خود نشان دهند و لذا مدهای جدید را مطرح میکنند.
تورشتاین وبلن (Veblen Thorstein) مد را وسیلهای برای این که افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصیت و یا دارای اندیشهای خاص هستند، میداند؛ لذا به محض این که مدی در جامعه گسترده شد، اشرافزادگان و ثروتمندان به سراغ این مد جدید میروند؛ زیرا مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمیکند.
از طرف دیگر در پدیده مدگرایی گاهی افراد سعی میکنند ظاهر خود را همانند طبقات بالای جامعه جلوه دهند و متعاقب این قضیه قشر بالا برای حفظ موقعیت و فاصله قبلی به سرعت معیارها و ارزشهای خود را تغییر میدهد تا برتریاش از بین نرود. تداوم این جریان، چرخهای دائمی را سبب میشود که قشر پایین و متوسط همواره در حال تبعیت از قشر بالا و قشر بالا در حال تغییر معیارهای خود است،یعنی طبقه بالا پدید آورنده مد و طبقات متوسط و پایین مصرف کننده آن هستند.
مد و مد گرایی که غالباً ریشه در زیبایی جویی و تنوع طلبی دارد، اگر در چهارچوپ موازین شرعی و عرفی باشد و اگر مورد تأیید عقل باشد، اشکالی ندارد، بلکه نیک ارزیابی می شود. اما اگر ناشی از تقلید کورکورانه از بیگانگان باشد، بسیار مذموم و منفی ارزیابی میشود که در شأن انسانهای کمال یافته و فرهیخته نیست.