ماهنامه مصداق ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ - 6 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

صنعت سرگرمی نقطه عطفی در اقتصاد فرهنگ

در دهه‌های اخیر شاهد تغییرات عمده‌ای در ذائقه فرهنگی مردم در کشورهای مختلف هستیم. اگر در دوره‌های گذشته فرهنگ پدیده‌ای عالی و در انحصارِ قشرِ خاصی از جامعه به‌عنوان فرهیختگان تعریف می‌شد، اکنون فرهنگ به پدیده‌ای فراگیر و در اختیار توده‌های مردم تبدیل شده است.

اقتصاد خلاق: اگر در گذشته مردم برای بهره‌مندی از فرهنگ به نهادهای متعدد فرهنگی مراجعه می‌کردند، امروزه این محصولاتِ فرهنگی هستند که مرزهای زندگی روزمره را در‌هم‌ نوردیده و در سطح وسیعی وارد زندگی مردم شده‌اند. هرچند طرح این موضوع بی‌توجهی به فرهنگ عالی و فرهیختگان نیست و هدف بها دادن به فرهنگ مادی و توده‌ای نیز نمی‌باشد، ولی اگر سعی در تأثیرگذاری بر روی قشر عظیمی از مردم جامعه داشته و یا می‌خواهیم به‌طور قابل توجهی بخشی از فرهنگ خود را در اقصی نقاط جهان به معرض دید و قضاوت جهانیان قرار دهیم، اختصاص سهم مهمی از مدیریت فرهنگی به محصولات و صنایع فرهنگی امری گریزناپذیر می‌نماید. ضمن آنکه ایجاد زمینه های اقتصادی و خودگردانی سیستم‌های فرهنگی نیز که همواره به‌عنوان مراکزی برای هزینه بودجه به آنها نگاه می‌شده است نیز از این منظر قابل بررسی است.بی شک دستیابی به این مهم نیازمند نگاهی کلان و همه‌جانبه و در عین رعایت اولویت‌ها ونیازهای فراوان پیشِ رو است که در قالب فعالیت‌های بلند‌مدت و ضربتی نتایج ارزشمندی را درپی خواهد داشت.
صنایع متداولی که می‌شناسیم، محصولاتی تولید می‌کنند که تنها ارزش فیزیکی دارند و ماده‌ی اولیه آنها را طبیعت فراهم می‌کند. این محصولات غالباً هیچ معنا و مفهومی را به روشنی منتقل نمی‌کنند. اما صنعت فرهنگی، ماده اولیه تولیدات خود را از ذوقیات، احساسات و تراوش‌های ذهنی افراد خلاق در فرهنگ‌های مختلف می‌گیرد؛ و آنچه ارزش این تولیدات را رقم می‌زند، “درونمایه”‌ی آنها است که یک پیام فرهنگی- معنوی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد و از این طریق بر ذهن، روح، احساسات، و ادراکات آنان تاثیر می‌گذارد.
صنعت فرهنگی، چنان‌که از نامش برمی‌آید، از پدری به نام صنعت و مادری به نام فرهنگ متولد شده است. به خاطر داشته باشیم که مفهوم “صنعت” مشتمل بر مجموعه‌ای از فعالیت‌های نظام‌مند و استاندارد شده‌ی تولیدی برای دست یابی به ثروت اقتصادی، دفاعی، اجتماعی و غیره است. صنعت فرهنگی به مجموعه‌ای از صنایع اطلاق می‌شود که محصولات آنها درون مایه فرهنگی و معنوی دارند و برای غنی‌سازی حیات روحانی و پالایش روح به کار می‌روند. از آن‌جایی که تولید فرآورده‌های فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، و استعداد فردی استوار است، صنایع فرهنگی را صنایع خلاق (Creative Industries) نیز می‌نامند. البته در بعضی از کشورها، صنایع خلاق را بزرگتر از صنایع فرهنگ تعریف می کنند که این موضوع به سلیقه و نگرش هر ملت بستگی دارد. فرآورده‌های فرهنگی عمدتاً در زمره‌ی فرآورده‌های نرم قرار می‌گیرند؛ اما معمولاً از طریق یک عامل انتقال می‌یابد که ممکن است سخت‌افزاری باشد. مثلاً فیلم سینمایی یک فرآورده‌ی صنعت سرگرمی است که ماهیت نرم دارد اما از طریق حاملی به نام لوح فشرده جابه‌جا‌شده و به فروش می‌رسد. به هر حال در صنعت فرهنگی باید بین حامل و محمول تفاوت قائل شویم.

۲-۱) شاخه­ های صنایع فرهنگی
در مورد شاخه‌های این صنعت نظرهای متفاوتی وجود دارد، اما در برآیند این نظرات، صنعت فرهنگی از شاخه‌های مهم زیر تشکیل شده‌است:
۱ – صنعت سینما
۲ – صنعت تئاتر و انواع نمایش‌ها
۳ – صنعت رسانه (رادیو- تلویزیون- روزنامه- نشریات)
۴ -صنعت چاپ و نشر (کاغذی- مجازی)
۵ – صنعت موسیقی
۶ – صنعت ادبیات (داستان، رمان، شعر)
۷ – صنعت مد و لباس
۸ – صنعت گردشگری (گردشگری فرهنگی«گردشگری بین المللی» گردشگری بومی)
۹ – صنعت دکوراسیون
۱۰ – صنعت طراحی (صنعتی- هنری)
۱۱ – صنعت معماری
۱۲ – صنعت ورزش
۱۳ – صنعت اوقات فراغت یا صنعت آموزش تفریح
همانطور که از این تقسیم ­بندی پیداست، بسیاری از این شاخه­ ها مستقیما با موضوع اوقات فراغت افراد و «سرگرمی» مرتبط است، لذا گاهاً نام «سرگرمی» نیز بر این صنایع اطلاق می­ شود. صنعت فرهنگی در کشورهای قدرتمند و پیشرفته جهان، تقریباً حرف اول را از نظر اقتصادی می‌زند، و یا به زودی چنین خواهد شد. برای مثال به موارد زیر اشاره می­ کنیم:
یش‌بینی شده‌ است که اقتصاد ایالات متحده تا سال ۲۰۱۰ در سیطره‌ی صنعت فرهنگی خواهد بود. این کشور به ویژه در صنعت تفریح و سرگرمی متمرکز شده است که یکی از سودآورترین شاخه‌های صنعت فرهنگی است. چینی‌ها در سال‌های اخیر اهتمام ویژه‌ای به صنعت فرهنگی نشان داده و طرح‌های گسترده‌ای برای آن ریخته‌اند. در سال ۲۰۰۶ یکی از مهمترین نمایشگاه‌های بین المللی صنعت فرهنگی در چین برگزار شده است.در فرانسه طی ۲۵ سال اخیر، صنایع فرهنگی دچار تحولات زیادی شده است، زیرا وسعت تولیدات در زمینه‌های کتاب، نوار، فیلم و انواع لوح‌های فشرده به طور مداوم از افزایش برخوردار بوده و تولید و توزیع این محصولات وجهه‌ی بین المللی یافته و سیاست‌های تجاری مدونتری در این خصوص اتخاذ گردیده است.
کشور کانادا دومین کشور وسیع دنیا است که فرهنگ در واقع بخش پویای اقتصاد آن است و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اقتصاد ملی کمک می‌نماید. برطبق اطلاعات ارائه شده از سوی اداره‌ی آمار کشور کانادا، تأثیر مستقیم بخش اقتصاد بر هنرهای زیبا، درآمد بخش فرهنگ کشور بر ۲/۱۴ بیلیون دلار در سال (۹۰-۱۹۹۱) بالغ گردیده که تقریباً ۳/۲درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌داده است. صنعت تبلیغ در انگلستان با ۱۹ بیلیون پوند درآمد در سال ۲۰۰۵ بزرگترین بازار اروپایی این صنعت بوده است. این در حالی است که کل فروش سالیانه صنایع خلاق درلندن ۲۲ تا ۲۹ بیلیون پوند است که بعد از بخش خدمات مالی- تجاری دومین بخش بزرگ می‌باشد. در لندن سالانه ۳۰ میلیون نفر از موزه‌ها و گالری‌ها بازدید می‌کنند و انگلستان، تصمیم دارد به قطب اصلی توسعه صنایع فرهنگی و صنایع خلاق در قاره اروپا تبدیل شود.
در هر صورت، اهمیت صنایع فرهنگی در سازمان‌های بین‌المللی تا میزانی است که درگزارشی از مجمع بین المللی صنایع خلاق می‌خوانیم: « برای توسعه‌ی صنایع خلاق نیاز به تاسیس یک رصدخانه‌ی بین المللی است تا با دقت و به‌روز‌بودن؛ اطلاعات قابل مقایسه‌ای بر‌روی سیاست‌های ملی، منطقه‌ای و‌ جهانی این بازار را تولید و ارائه نماید.»

فناوری فرهنگ
نویسندگان: مهدی شاهچراغ، احمدرضا نوری

نویسنده
محسن مرادی
مطالب مرتبط
نظرات