ماهنامه مصداق شماره108 ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - 3 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 0 دقیقه
کپی شد!
0

شتر در ادبیات فارسی

حیوانات در ادبیات فارسی و زبان کشور ما نماد‌های مختلفی دارند و در متون و اشعار فارسی با مفهوم و نمادهای خاص خودشان به کار می‌روند که گاها این مفاهیم و نمادها در کشورهای مختلف متفاوت است . مثلا جغد در ادبیات ما نماد نحسی و بد یمنی است اما در کشورهای اروپایی نماد شانس و اقبال است. شتر در ادبیات ما نماد کینه توزی و کینه ورزی است . اصطلاح کینه شتری داشتن برای افرادی به کار می‌رود که در رفتارهای اجتماعی در مقابل دیگران واکنش‌های کینه توزانه دارند و معمولا کمتر از خود گذشت نشان می‌دهند . این نماد به این دلیل است که شتر اگر خشمگین شود همواره منتظر انتقام جویی می‌ماند و اگر ساربان و نگهدارنده شتر رفتاری با او بکند که آن را ناراحت و خشمگین کند حتما شتر منتظر زمان مناسب می‌شود و حتی اگر ساربان از او مراقبت و نگهداری نماید در زمانی که ساربان را در بیابان تنها بیابد به او حمله کرده و تا سر حد مرگ به او آسیب می‌رساند . به این دلیل رفتار انسانهای بی‌گذشت و انتقام جو به کینه شتری داشتن تعبیر می‌شود که البته رفتاری ناپسند در میان مردم است. اما در ادبیات فارسی و ادبیات کهن ما به دلیل اینکه شتر جایگاه ویژه‌ای در زندگی روزمره مردم داشته و از جمله یکی از امکانات حمل و نقل در جامعه بوده‌است، اشعار و متون فراوانی با مضمون آن می‌توان یافت که در ادامه گزیده‌ای از آن‌ها را ملاحظه می‌کنید :

آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا می‌آیی ای اقبال‌پی
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست از زانوی تو
………………………………………………………………………..«مولوی»
اسب تازی دوتک رود به شتاب
شتر آهسته می‌رود شب و روز
………………………………………………………………………«سعدی»
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب
گر ذوق نیست تورا کژطبع جانوری
………………………………………………………………………«سعدی»
اشتر نادان به نادانی فروخسبد به راه
بی حذر باشد از آن شیری که اشترافکن است
………………………………………………..«منوچهری دامغانی»
اشتر و استر فزون‌کردن سزاوار است اگر
بار عصیان تو را بر اشتر و استر برند
……………………………………………………………………….«سنایی»
اگر اشتر و اسب و استر نباشد
کجا قهرمانی بود قهرمان را
………………………………………………………..«ناصرخسرو»
بخت بد با کسی که یار بود
سگ گزدش ار شتر سوار بود
……………………………………………………«ناشناس»
چو کاهل بود نافه در خاستن
چه باید به خلخالش آراستن
……………………………………………….«امیر خسرو»

جز بدین مستی کجا یارم کشیدن بار غم
بار افزون‌تر کشد چون مست باشد اشتری
………………………………………………………«ادیب پیشاوری»
دیدیم بسی که آب سرچشمه خرد
چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد
………………………………………………………………………«سعدی»
شتران مست شدستند، ببین رقص جمل
ز اشتر مست که جوید ادب و علم و هنر
………………………………………………………………………..«مولوی»
شتر در خواب بیند پنبه‌دانه
گهی لپ‌لپ خورد گه دانه‌دانه
……………………………………………………………………«ناشناس»
عقل تا جوید شتر از بهر حج
رفته باشد عشق بر کوه صفا
………………………………………………………………………..«مولوی»
گرگ گرسنه چو گوشت یافت نپرسد
کاین شتر صالح است یا خر دجال
…………………………………………………………………….«سعدی»

گر علی ساربان بُوَد داند
که شتر را کجا بخواباند
………………………………………………………….«حکیم سوری»
نترسم من از کبک یافه‌سرای
که اشتر نترسد ز بانگ درای
…………………………………………………………«اسدی طوسی»
شنیدم من که موشی در بیابان
مگر دید اشتری را بی‌نگهبان
مهارش سخت بگرفت وروان شد
که با اشتر به آسانی توان شد
چو آوردش به سوراخی که بودش
نبودش جای آن اشتر چه سودش
بدو گفت اشتر، ای گم کرده ره را
من اینک آمدم کو جای ما را
کجا آیم درون ای تنگ روزن
چومن اشتر بدین سوراخ سوزن
……………………………………………………..«عطار نیشابوری»

شتر در ضرب‌المثل
«آخرین پَرِ کاه، کمر شتر را می‌شکند.»
«آدم خوب است شتر گلو باشد.»
«اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس‌ نترسد.»
«اگر شتر پَر داشت یک بام سالم در جایی نمانده بود.»
«به شتر گفتند گردنت کجه، گفت کجام راسته؟»
«تا فلان کار بشود، دم شتر به زمین می‌آید.»
«چشم شور، شتر را به دیگ می‌کند، آدم را به گور.»
«دور از شتر بخواب، خواب آشفته مبین.»
«شتر خالی راه نمیره؟»
«شتر خفته، بلا دور!»
«شتر در قطار دیگران خوش نماید.»
«شتر دیدی ندیدی.»
«شتر را گم کرده عقب مهارش‌ می‌گردد.»
«شترسواری دولا دولا نمیشه.»
«شتری که علف می‌خواهد، گردن دراز می‌کند.»
«شتر نقاره‌خانه از صدای طشتک و طبلک رم نمی‌کند.»
«شتر هرچه از خار بدش می‌آید، از گوشه لبش سبز می‌شود.»
«‌ازدواج ، شتری است که در خانهٔ همه می‌خوابد.»
«کُره داده شتر می‌خواهد.»
«کینهٔ شتری داشتن»
«گاهی با شتر از سوراخ سوزن گذشتن
گاهی پیاده از دروازه بیرون نشدن»

نویسنده
محسن مرادی
مطالب مرتبط
نظرات