ماهنامه مصداق ۰۲ مرداد ۱۳۹۴ - 10 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

تاریخچه کاغذ سازی در ایران و جهان

پيش از ساختن کاغذ، مردمان باستان براي ماندگار کردن نظرهاي خود از کنده‌کاري روي سنگ و چوب و لوح‌هاي گلي بهره مي‌گرفتند. سومري‌ها از هزاره‌ي چهارم پيش از ميلاد بر لوح‌هاي گلي مي‌نوشتند.

نوشتن پیش از کاغذ

پیش از ساختن کاغذ، مردمان باستان برای ماندگار کردن نظرهای خود از کنده‌کاری روی سنگ و چوب و لوح‌های گلی بهره می‌گرفتند. سومری‌ها از هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد بر لوح‌های گلی می‌نوشتند. بابلی‌ها این روش را از سومری‌ها آموخته و کتاب‌خانه‌ی بزرگی از لوح‌های گلی درست کرده‌ بودند. آن‌ها گل را به صورت ورقه‌ای کلفت در می‌آوردند و پیش از آن که خشک شود، دانسته‌های خود را به خط میخی روی آن کنده‌کاری می‌کردند. سپس، آن را در آفتاب خشک می‌کردند یا در کوره‌‌های سفال‌پزی، می‌پختند.

از این لوح‌های گلی پخته، شمار زیادی از ویرانه‌های شهرهای باستانی میان‌رودان، به‌ویژه بابل، به دست آمده است. نوشتن روی ورقه‌های مسی، برونزی و گاهی طلا نیز انجام می‌شد که لوح‌های زرین دوره‌ی هخامنشی‌ها از نمونه‌های آن‌هاست.

دست‌کم از هزاره‌ی دوم پیش از میلاد، آدمیان آموختند که می‌توانند از پوست جانوران کاغذ چرمی (پارشمن) بسازند. ایرانیان روی پوست گاو، گاومیش و گوسفند و رومی‌ها بر پوست خر وحشی می‌نوشتند. پوست‌ها پس از دباغی و صیقل‌کاری به اندازه‌ی نازک و نرم از کار در‌ می‌آمدند که در زیبایی و نیکویی شاهکار به شمار می‌آمدند.

پارشمن ایرانی ویژگی‌های بهتری داشت. برای نمونه، ایرانیان برای از بین بردن بوی ناخوشایند چرم، در روند ساختن پارشمن، به آن گلاب می‌افزودند. اوستا را نخستین‌بار روی ۱۲ هزار پوست گاو نوشته بودند. عرب‌ها نیز روی پوست می‌نوشتند، اما چون گران بود، تنها برای نوشتن چیزهای بسیار مهم، مانند قرآن و قراردادها و پیمان‌نامه‌ها از آن بهره می‌گرفتند. آن‌ها نوشته‌های خود را بیشتر بر استخوان شانه‌ی شتر یا سنگ‌های نازک سفید یا شاخه‌های پوست کنده‌ درخت خرما می‌نوشتند.

مصریان باستان حدود ۲ هزار سال پیش از میلاد ، از گیاه پاپیروس، که گونه‌ای از نی است، کاغذی می‌ساختند که به همان نام پاپیروس شناخته ‌شد و امروزه به صورت واژه‌ Paper در زبان انگلیسی ماندگار شده است. مصری‌ها ساقه‌های پاپیروس را به صورت نوارهای باریکی می‌بریدند و آن‌ها را به گونه‌ای کنار هم می‌گذاشتند که مانند رشته‌های پارچه در هم فرو می‌رفتند. سپس، پاپیروس را در آفتاب خشک می‌کردند.

به‌زودی، پاپیروس در تمدن‌های دیگر، از جمله یونان، روم و ایران، نیز به کار گرفته شد، اما چون آن گیاه در همه‌جا نمی‌رویید، کاغذ پاپیروس به فراوانی در دست نبود. البته، به نظر می‌رسد پاپیروس به دلیل دیگری در ایران چندان به کار نمی‌رفت، چرا که ابن‌عبدوس جهشیاری از بیان ابوجعفر منصور، خلیفه‌ی عباسی، نوشته است که:» ایرانیان حق داشتند که جز بر پوست کلفت و نازک بر چیز دیگری نمی‌نوشتند و می‌گفتند که ما جز بر آن‌چه در سرزمین ما فراهم می‌شود بر چیز دیگری نمی‌نویسیم.»

مردم هندوستان روی برگ و پوست برخی درختان می‌نوشتند. ابوریحان بیرونی در این‌باره نوشته است که مردم بخش‌های جنوبی هند برگ‌های درختی به نام تاری را، که مانند درخت نخل و نارگیل است، به هم می‌چسباندند و روی آن‌ها می‌نوشتد و سپس آن برگ‌ها را با نخ به هم می‌چسباندند. شاید به همین دلیل باشد که امروزه به صفحه‌های کتاب یا دفتر، برگ می‌گویند.

در سرزمین‌های شمالی هند پوست درخت توز را صیقل می‌دادند و روی آن می‌نوشتند. سپس برگه‌های نوشته شده را شماره می‌گذاردند و در پارچه‌ای می‌پیچیدند و نگهداری می‌کردند. نامه‌ای که پادشاه هند به انوشیروان نوشته بود و مسعودی در مروج‌الذهب به آن اشاره کرده است، بر پوست درخت بوده است.

ایرانیان نیز برخی از نوشته‌های خود را بر توز، یعنی پوست گیاه خدنگ، می‌نوشتند. ابن‌ندیم از بیان ابومشعر بلخی نوشته است که:» ایرانیان برای آن‌که نوشته‌هایشان پایدار بماند روی توز می‌نوشتند که از درخت خدنگ به دست می‌آمد و خدنگ همان گیاهی است که چوب محکم دارد و از چوب آن تیر برای کمان می‌سازند.»

به نظر می‌رسد رومی‌ها نیز بخشی از نوشته‌های خود را روی پوست درختان ماندگار می‌کردند. چرا که واژه‌ی لاتین Liber ، به معنای پوست درونی درخت، برای کتاب به کار می‌رفت. اکنون نیز به جایی که کتاب‌ها در آن نگهداری می‌شود، Library ، یعنی کتابخانه، می‌گویند.

 

از کاغذ چینی تا کاغذ ایرانی

چینی‌های باستان نخست روی پارچه‌ ابریشم می‌نوشتند، اما از نزدیک ۱۵۰ سال پیش از میلاد، آموختند که می‌توانند پوست درخت توت را خرد کنند، به صورت خمیر درآورند و از آن کاغذ بسازند. آن‌ها به کاغذهای خود ساقه‌های کتان و رشته‌های تور ماهی‌گیری کهنه نیز می‌افزودند تا محکم‌تر شود.

هر چند گیاهان در بیش‌تر جاها یافت می‌شدند، اما چینی‌ها شیوه‌ی ساختن کاغذ را به صورت راز نگه داشته بودند. این راز زمانی فاش شد که عرب‌های مسلمان در سال ۱۳۳ هجری/۷۵۱ میلادی، اسیرانی را از چین با خود به سمرقند، از بزرگ‌ترین و شناخته‌شده‌ترین شهرهای دیرین ایران، آوردند. از جمله‌ی اسیرانی که صالح‌بن‌زیاد از چین با خود به سمرقند آورد، کسانی بودند که در کار ساختن کاغذ مهارت داشتند. ایرانیان مسلمان شیوه‌ی ساختن کاغذ را از آنان یاد گرفتند و آن را بهبود بخشیدند و به‌زودی سمرقند بزرگ‌ترین مرکز خرید و فروش کاغذ در جهان شد.

ایرانیان مسلمان برای ساختن کاغذ از پنبه و کتان و دیگر مواد گیاهی نیز بهره گرفتند و گونه‌هایی از کاغذهای نازک، کلفت، شفاف و بادوام ساختند. کاغذ ایرانی را تا نزدیک یک قرن از سمرقند و خراسان به جای‌جای سرزمین‌های اسلامی می‌بردند. سرانجام پس از نزدیک یک سده، به سال ۷۹۴ میلادی، به فرمان فضل‌بن‌یحیی برمکی ، وزیر هوشمند ایرانی، نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی را در بغداد بر پا کردند.

سپس، جعفربن‌یحیی‌برمکی فرمان داد که در دیوان‌ها به جای پوست از کاغذ بهره گیرند. به این ترتیب، بهره‌گیری از کاغذ به جای پاپیروس در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی رونق گرفت و کارخانه‌های زیادی در شهرهای سوریه، فلسطین، مصر، تونس، مراکش و مغرب ساخته شد.

با این که، کارخانه‌های کاغذسازی در جای‌جای سرزمین‌های اسلامی ساخته شد، کاغذ ایرانی همچنان بهترین کاغذ به شمار می‌رفت و بارها در کتاب‌های تاریخی از کاغذ سمرقندی و خراسانی سخن گفته شده است. برای نمونه، ابن‌ندیم از شش گونه کاغذ، که در روزگار او رواج داشته، سخن گفته است: «کاغذ خراسانی را از کتان می‌ساختند و به قولی ساختن آن از زمان بنی‌امیه معمول شد و به قولی در عهد بنی‌عباس. برخی می‌گویند که ساختن آن قدیمی است و برخی آن را چیزی جدید می‌دانند. می‌گویند برخی از هنرمندانی که از چین به خراسان رفته بودند، آن را بر اساس کاغذ چینی ساختند و اما گونه‌های آن عبارت‌اند از سلیمانی، طلحی، نوحی، فرعونی، جعفری و طاهری.»

نام‌هایی که ابن‌ندیم بر می‌شمارد، نام کاغذسازان ماهر یا فرمان‌ورایانی است که به ساختن کارخانه‌های کاغذسازی فرمان دادند که بیشتر آن‌ها ایرانی هستند. کاغذ جعفری منسوب است به جعفر برمکی، کاغذ طاهری به طاهر دوم از فرمان‌روایان خراسان(دودمان طاهری)، کاغذ نوحی به‌ نوح سامانی، از فرمان‌روایان سامانی، کاغذ طلحی به طلحه‌بن طاهر( از طاهریان)، کاغذ سلیمانی به سلیمان راشد، فرمان‌روای خراسان در زمان هارون‌الرشید، کاغذ جعفری به جعفر برمکی و کاغذ فرعونی، که با بهترین پاپیروس مصری رقابت می‌کرده است و به نظر می‌رسد به همین دلیل به نام فرعونی شناخته شده است، اما سازنده آن مشخص نیست.

از دیگر کاغذهای شناخته شده‌ آن زمان می‌توان کاغذ جیهانی، مامونی و منصوری را نام برد. کاغذ جیهانی به شهر جیهان در خراسان بزرگ، کاغذ مامونی به مامون عباسی و کاغذ منصوری به ابوالفضل منصور‌بن ‌نصربن ‌عبدالرحیم از مردمان سمرقند، منسوب است.

 

 کاغذ در اروپا

کاغذسازی از شمال آفریقا به سرزمین‌های مسلمان نشین اروپا، یعنی جزیره‌ی سیسیل(صقلیه) در ایتالیا و شهرهای شاطبه و قرطبه در اسپانیا(اندلس) راه یافت و در سال ۱۲۷۶ میلادی در ایتالیا و اسپانیا به فراوانی به کار می‌رفت. نخستین‌بار زایران مسیحی که از زیارت‌گاهی در اسپانیا بازمی‌گشتند، چند تکه کاغذ ساخت مسلمانان را با خود به مرکز اروپا بردند. پیش از آن، اروپایی‌ها از کاغذ پوستی و پاپیروس برای نوشتن بهره می‌گرفتند.

اما کاغذ مسلمانان بر آن دو ماده نوشتنی برتری داشت. از این رو، بازرگانی نورنبرگی در سال ۱۳۹۰ میلادی نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی را در آلمان بر پا کرد و در این کار از کاغذسازان ایتالیایی بهره گرفت که خود آن‌ها از شاگردان مسلمانان بودند. نخستین کارخانه‌ی کاغذسازی انگلستان نیز در سال ۱۴۹۰ کار خود را آغاز کرد که البته چیزی نبود جز یک آسیاب آبی از کار افتاده که برای خرد کردن چوب به کار گرفته شد.

کاغذسازی آرام‌آرام در اروپا گسترش یافت، اما تا سده‌ی نوزدهم میلادی ، مانند سرزمین‌های اسلامی، به صورت دستی انجام می‌شد. کاغذسازان قالبی بزرگ و پهن داشتند که شبکه‌ای توری مانند از سیم‌های نازک به هم بافته شده داشت. قالب را در ظرف بزرگی فرو می‌بردند که دارای خمیری آبکی از چوب خرد شده‌ی درخت بود. سپس قالب را از ظرف بیرون می‌آوردند، در حالی که سطح آن را لایه‌ی نازکی از خمیر چوب پوشانده بود. آن‌گاه قالب را چنان به راست و چپ و عقب و جلو تکان می‌دادند تا لایه‌ی یک‌دست و همواری از خمیر چوب به وجود آید و آب آن نیز بیرون رود.

برگه ‌خیس کاغذ را روی پارچه پشمی می‌گذاشتند و پارچه دیگری را روی آن برگه‌ی کاغذ می‌گذاشتند و برگه کاغذ دیگری را روی آن پارچه دومی می‌گذاشتند و همین طور برگه‌های کاغذی و پشمی را یک‌در میان روی هم می‌چیدند. در پایان، بسته‌ی به دست آمده را زیر ابزار فشرده کننده می‌گذاشتند تا آب آن بیرون بیاید. سپس کاغذها را در انباری آویزان می‌کردند تا خشک شوند. سرانجام، کاغذها را در حمام ژلاتین فرو می‌بردند و بار دیگر خشک می‌کردند تا آب زیادی را به خود نگیرند.

در سال ۱۷۹۸ میلادی، لوئیس رابرت فرانسوی دستگاه کاغذساز را اختراع کرد که بسیار ساده بود و قالب کاغذسازی آن چیزی مانند نوار نقاله بود که آن را با دست می‌چرخاندند و در نتیجه کاغذسازی را به طور پیوسته انجام می‌دادند.

در سال ۱۸۰۴، هنری و سیلی فوردرینیر نمونه بهبود یافته‌ای از آن را در انگلستان ساختند. پس از این، دستگاه‌های دیگری ساخته شد که در کار آماده‌سازی خمیر کاغذ بسیار کارآمد بودند. سرانجام در سال‌های پایانی سده نوزدهم میلادی، دستگاهی ساخته شد که همه مرحله‌های آماده‌سازی خمیر تا ساختن برگه‌های کاغذ را انجام می‌دهد. نمونه‌های امروزی این دستگاه‌های خودکار نزدیک ۱۰۰ متر داراز و ۴ متر پهنا دارند و کاغذ را به صورت طاقه‌های استوانه‌ای بزرگی می‌سازند که ممکن است بیش از ۲۰ تن وزن داشته باشند.

نویسنده
M-Moradi
مطالب مرتبط
نظرات