اگرچه طب و داروسازی را باید از جمله کهن ترین و ریشه دارترین علوم و فنون در مجموعه تمدن ایران به شمار آورد اما گسترش دین مبین اسلام در ایران و تحولات عظیم ناشی از آن چنین ایجاب می کند که تاریخ داروسازی در ایران طی دو مقطع جداگانه اما پیوسته پیش از اسلام و پس از اسلام مورد بحث و بررسی قرار گیرد. البته نباید فراموش کرد که شکل گیری دانشگاه جندی شاپور نیز یک نقطه تحول تاریخی و اساسی در سیر دانش طب و داروسازی است، لیکن این دانشگاه تاُ ثیر خود را در هر دو مقطع پیش و پس از اسلام بجای گذارد که در این مقاله به آنها اشاره خواهد گردید.
اگر بخواهیم تاریخچه آموزش داروسازی را مورد بحث قرار دهیم و تحولات آن را بررسی کنیم، شاید بتوان آنها را بررسی کرد. ابتدا دوران ایران باستان که از مکاتب آن دوران می توان مزدیسنا و اکباتان را نام برد و بعد از آن مدرسه جندی شاپور بود که در آن مکتب یونانی رواج داشت و بعد از آن دوران صفویه بود که در آن دوران تحصیل فقه مقدم بر علوم دیگر قرار گرفت و بالاُخره داروالفنون که در آن آموزش کلاسیک به سبک غرب تدریس می شد و آنچه که امروزه به عنوان آموزش داروسازی از آن یاد می شود، ادامه آموزش در دارالفنون میباشد. البته لازم به یادآوری است که مکتب جندی شاپور درآموزش طب و داروسازی حتی پس از گروش ایرانیان به دین مبین اسلام پابرجا بوده و آموزش درمحیط بیمارستان که برخاسته از این مکتب بود، حتی تا آخر دوره ایلخانیان در ایران به قوت خود باقی بوده است.
همان طور که پیشتر اشاره شد، بسیاری از قراین و شواهد موجود حاکی از آن است که دانش و فن داروسازی نخستین بار در ایران زمین سربرآورده است و درمان بیماران و بکاربردن داروها از ایرانیان کهن یا آریان ها شروع شده است و این دانش را مردم ایران به روزگار آورده اند. بر حسب عقیده زرتشتیان و آنچه در اوستا نقل شده، اولین طبیب به نام ” تریتا”(Trita) پدر گرشاسب پهلوان بوده است و او اولین فردی است که باطل کننده جادو میباشد و او از خواص گیاهان دارویی و عصاره آنها اطلاع داشته است. یکی از شواهد این ادعا، کتاب تحفه العجایب است که در آن حکایتی نقل شده است که تهیه شراب و استعمال آن را به جمشید نسبت داده اند و او را مکتشف خمر معرفی کرده است.
در ایران باستان از ” می ” به عنوان داروی بیهوشی برای اعمال جراحی کمک می گرفتند، به طوری که در شاهنامه فردوسی در زمان سزارین رودابه که زمان تولد رستم می باشد، به این نکته اشاره شده است و جراح در آن زمان یک ” کارد پزشک ” بوده است.
بیاورد یکی خنجر آبگون
یکی مرد بینادل پرفسون
نخستِن به می ماه را مست کن
ز دل بیم و اندیشه را پست کن
تو بنگر که بینا دل افسون کند
ز پهلوی او بچه بیرون کند
بکافد تهی گاه سرو سهی
نباشد مر او را ز درد آگهی
وز او بچه شیر بیرون کشد
همه پهلوی ماه در خون کشد
وز آن پس بدوز آن کجا کرد چاک
ز دل دور کن ترس و اندوه و باک
گیاهی که گویم با شیر و مشک
بکوب و بکن هر سه در سایه خشک
بسای و بیالای بر آن خستگیش
به بینی هم اندر زمان رستگیش
طب ایران باستان دارای مقامی ارزنده می باشد و تا ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از ورود طب یونانی به ایران اثری دیده نمی شد اما در اثر فتوحات ایرانیان علاوه بر طب ایرانیان از طب سایر اقوام نیز استفاده شد. در میان صفحات تاریخ ایران باستان دیده می شود که مکتب زرتشت یا مزدیسنا خیلی پیش تر از مکاتب طبی یونان در عالم وجود داشته است و از زمانی که زرتشت شروع به درمان بیماران کرد، از اطراف و اکناف بیماران فلج و صرعی و پوستی و چشمی رو به سوی زرتشت آوردند.
مکتب طبی دیگری که در دوران ایرانیان باستان بوده است، مکتب اکباتان است. این مکتب نزدیک به یکصد سال پس از زرتشت توسط یکی از شاگردان وی به نام Saena Paure Ahumustate تاسیس گردید. در این مکاتب آموزش طب و داروسازی به مانند رابطه مرید و مراد و یا رابطه استاد و شاگردی بوده است و شاگردها سالها نزد استاد کار می کرده است تا بالاخره طبیب و داروشناس زبردستی می شد.
طب و داروسازی در ایران باستان، پس از سقوط هخامنشی در نتیجه ارتباط با یونانیان به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست یافت. به طوری که میتوان دوران مذکور را یکی از دوره های درخشنده طب و داروسازی ایران دانست. اطلاعات و تجربیات مردم و دانشمندان در زمینه طب و داروسازی این دوران به دوران ساسانیان نیز انتقال یافت.
پس از شکست مجدد ایران در زمان اشکانیان به دلیل بروز جنگهای گسترده و خونین داخلی و خارجی عملاً مجالی برای گسترش و شکوفایی علوم و فنون در کشور وجود نداشت. سلسله ساسانی توسط اردشیر بابکان تاسیس شد. پس از وی پسرش شاپور اول به سلطنت رسید. (۲۷۲- ۲۴۱ میلادی ) و در آن زمان جنگی میان ایران و روم روی داد. این جنگ به اسیر شدن والریان امپراطور روم و پیروزی ایرانیان انجامید.
شاپور اول در خوزستان در نزدیکی شهر شوش با کمک اسرای رومی شهر گندی شاپور یا جندی شاپور را که آنرا ” خور ” نیز مینامیدند، بنا نهاد.
در دوران شاپور اول، پادشاه ساسانی و شاپور دوم و پس از آن انوشیروان پادشاهان سلسله ساسانی، دانشمندان ساکن یونان بر اثر اختلافات مذهبی که در روم شرقی پیش آمده بود، جلای وطن کرده و به ایران آمدند و پادشاهان ساسانی مقدم آنان را گرامی داشتند. این امر مصادف شد با تاسیس دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور که علت اصلی گشایش این دانشگاه علاقه پادشاهان ساسانی به گسترش علوم در ایران آن زمان بوده است. دانشگاه جندی شاپور محیط مناسبی برای پیشرفت علم پزشکی و داروسازی و غنای فرهنگی و علمی در ایران زمین ایجاد کرد. در دانشگاه جندی شاپور برای نخستین بار در ایران، پزشکی و داروسازی از یکدیگر تفکیک شده و بسیاری از کتب پزشکی و داروسازی حکمای یونانی نظیر جالینوس و ارسطو و سقراط در این دانشگاه به زبان شیرین فارسی ترجمه شد.
آموزش و تدریس طب در مدرسه جندی شاپور کلاً به زبان یونانی بوده است امّا در این نکته تردیدی نیست که تدریس به زبان فارسی نیز به طور محسوسی مخصوصاً در رشته داروسازی وجود داشته است.
به مرور زمان این مرکز علمی و آموزش شهرت جهانی پیدا کرد و دست پروردگان این مکتب در سراسر جهان شناخته شده و جندی شاپور در دنیای آن روز به اوج عظمت و اقتدار خود رسید. یکی از داروسازان دانشگاه جندی شاپور ماسویه “ Masve ” بود که مدت ۴۰ سال در بیمارستان جندی شاپور به کار داروسازی و داروشناسی مشغول بود. وی کتابی در باب داروها نوشته است که تا قرن شانزدهم میلادی کتاب درسی و تحصیلی مشتاقان علم داروشناسی بوده است. در این کتاب به طور مثال شربت افسنتین برای بی اشتهایی و معجون سنگ قیمتی در مداوای ضعف قلب و مشک برای مداوای صرع و خایه روباه برای مداوای سل تجویز شده است.
درباره ماسویه گفتنی است که وی پس از چهل سال کار در بیمارستان جندی شاپور به دلیل بیان مطلبی که به ضرر بیمارستان جندی شاپور بوده، از مقام خود عزل و حقوق وی قطع میگردد. از این رو ماسویه راهی بغداد شده و به پیشنهاد جبرئیل، ریاست بیمارستان بغداد را برعهده می گیرد.
از افراد دیگری که در جندی شاپور به تدریس داروسازی مشغول بودند، می توان شاپور فرزند سهل را نام برد که ریاست بیمارستان و دانشگاه جندی شاپور را برعهده داشت. شاپور تاُلیفات زیادی در رابطه با داروسازی دارد که از آن جمله می توان ” قرابادین بزرگ ” یا ” الاقرابادین الکبیر” را می توان نام برد، این کتاب در شناسایی گیاهان دارویی است که اغلب در بیمارستانها مورد استفاده قرار می گرفته است. لازم به ذکر است که گرچه تعلیم علم طب در دانشگاه جندی شاپور عمدتاً توسط پزشکان یونانی انجام می گرفته است اما ایرانیان علاوه بر آنکه بی دخالت نبوده اند، بلکه در داروشناسی صاحب نظر نیز بوده اند. بدون تردید دانشگاه جندی شاپور در باروری طب و داروسازی نقش بزرگی را ایفا کرده است.
به استناد نوشته های به جا مانده اوستایی پنج دسته از پزشکان در زمانهای پیش در ایران باستان شناخته شده اند که از نظر کیفیت کار و تخصص کاملاً از هم تمییز داده شده اند.
۱ – اشو پزشک: یعنی پزشکی که به کمک قانون مقدس اشا( پاکی ) بیماران را درمان می کرده است. نحوه معاینات پزشکی و روش تشخیص بیماری و درمان اول شامل معاینه ظاهری جسمی بیمار و مراقبت در اغذیه و آشامیدنی هایی بود که بیمار می خورد و می آشامید.
۲ – داد پزشک: یا پزشکی که به کمک قانون درمان می کرد و در این روش وظایف درمانی ویژه ای را به بیماران خود فرمان می داد. به کمک این روش بیمار را به مدت نه شبانه روز از دیگر انسانها دور نگه می داشتند و بدین ترتیب از سرایت بیماری جلوگیری می نمودند. پیروی و کاربرد این شیوه به ویژه در مورد بیماریهای واگیردار قابل توجه و عمل بوده است.
۳ – ارور پزشک: یا پزشکی که به کمک عصاره گیاهان و گیاهان دارویی، بیماران خویش را درمان می کرده است. همچنین پزشکان رشته های دیگر در هنگام مداوای بیماران خود با وی مشورت می نموده و این همکاری جزء لاینفک نظام پزشکی در ایران باستان در میان پزشکان گروههای مختلف بوده است.
۴ – کارد پزشک: یا پزشکی که به کمک کارد درمان می کرد و کسی بود که روش درمانی او با کمک ابزاروآلات جراحی که وی برای درمان جسم بیماران به کار می برده، انجام می گرفته است.
۵ – مانتره پزشک: یا پزشکی که به کمک کلمات و وردهای مقدس آسمانی درمان می نموده است. او کسی بود که روش هنر درمانی اش به وسیله زمزمه کلمات آسمانی و قطعات اوستای که برای نیروهای درونی و اعصاب و روان انسان درمان بخش می باشد، انجام می گردیده است.اگرچه تاریخ داروسازی ایران از دوره ساسانی و مشخصاً پس از تشکیل مدرسه و بیمارستان جندی شاپور آغاز می گردد، گفتنی است که با تسلط خلفای عباسی و ایجاد مراکز علمی در بغداد توسط آنان، مدرسه جندی شاپور عظمت و اقتدار خود را از دست داد.
از نظر دین مبین اسلام دانش پزشکی به واسطه شرافت موضوع یعنی انسان علم شریفی است که علما قدیم اسلام، آن را ” اشرف العلوم ” می دانستند. علی بن عباس مجوسی اهوازی در فضیلت موضوع علم پزشکی می گوید که انسان افضل و اشرف از همه موجودات است و این به جهت عقلی است که خداوند به او اعطا کرده است.
همه مورخان و خاورشناسان، بدون استثناء معترفند که تمدن کنونی جهان بر شالوده تمدن و فرهنگ عظیم اسلامی پایه و بنیان نهاده شده است و هیچ تمدنی بجز تمدن اسلامی نتوانسته است در مدتی کمتر از یک قرن بر تمدن و فرهنگ ملتهایی مانند یونان و روم و مصر و کلده و آشور و غیره چیره و غالب آید. بعد از ظهور وگسترش اسلام، طب قرآنی گسترش پیدا کرد که به سه فصل بزرگ طب، بهداشت و نگهداری تندرستی و سلامتی تقسیم می شود. بدین مناسبت طب و داروسازی در تمدن اسلامی پیشرفت فوق العاده ای داشته است.
داروسازان و پزشکان اسلامی پیرو مکتب بقراط و جالینوس هستند و از تابناک ترین ستاره های آسمان طب اسلامی می توان ابوبکرمحمدبن زکریای رازی و بوعلی حسین ابن سینا را نام برد.
پرداختن به شرح حال دانشمندان در این مقاله ما را تاحدودی از موضوع اصلی دور میکند و از این جهت نگارنده تنها به ذکر چند سطری در رابطه با رازی و بو علی سینا این دانشمندان بزرگ اسلامی اکتفا می کند. ابوبکر محمدبن زکریای رازی شیمیدان، داروساز، داروشناس، فیزیکدان، پزشک و فیلسوف ایرانی در شعبان ۲۵۱- ه – ق. برابر با ۲۷ اوت ۸۶۵ میلادی در ری زاده شد. وی شیمی را قبل از پزشکی شروع کرد و در رابطه با علم شیمی دارای بیست جلد کتاب می باشد. رازی علم دارو و گیاه شناسی را نزد شیخ صیدلانی دواساز بیمارستان بغداد آموخت و از کارهای او می توان پیدا کردن جوهرگوگرد از زاج و الکل از نشاسته را نام برد.
همچنین رازی برای اولین بار اصول آزمایش داروها ومواد را در طب باب نموده و آنرا برای آیندگان به ارث گذاشته است. در رابطه باتعداد تاُلیفات رازی، رقم صحیحی در دست نیست. ابن الندیم در کتاب الفهرست عده تاُ لیفات رازی را بالغ بر یکصد و شصت و هفت کتاب ومقاله و رساله می داند. در صورتی که دکتر علی پرتو در گنجینه دارو و درمان تعداد تاُ لیفات رازی را بالغ بردویست و پنجاه کتاب ذکر میکند. معروفترین کتاب رازی، کتاب ” طب المنصوری” است که به نام منصور سامانی والی خراسان تحریر کرده است. کتاب دیگر او ” کناش المنصوری” است که برای امیرمنصوربن اسحق نگاشته است و این دو تاُلیف به چندین زبان ترجمه شده است و بیش از پانصد سال در کشورهای اروپایی در دست دانش آموزان طب و داروسازی بوده است. کتاب دیگر ” طب الملوکی” است که در آن معالجه بیماریها را با غذا نوشته است. دیگر کتاب رازی، کتاب ” قرابادین” است و کتابهای ” المدخل الطب”، ” سرالطب”و کتاب ” فی الدویه العین” که این کتابها را برای شاگرد خود یوسف بن یعقوب نوشته است. کتاب معروف دیگر رازی ” الحاوی” است که مجموعه- ای از فنون طب عملی می باشد و در زبان اروپایی به آن ” کونتینان” ( Continent) می گویند.
از دیگر دانشمندان اسلامی می توان به شیخ الرئیس ابن سینا اشاره کرد که در سال ۳۷۳ هجری مطابق با ۹۸۰ میلادی به دنیا آمد. وی دانش پزشکی را نزد ” ابومنصورحسن بن نوح قمری” آموخته است. شماره کتابهای بوعلی را به بیش از صد جلد گفته اند که بسیاری از آنها را در مسافرت یا در زندان نوشته است. مهمترین کتاب او درطب ” قانون” است که پنج جلد می باشد و کتاب دیگر ” قوانین در معالجات” و کتاب ” حدودالطب” و یک مقاله در خواص کاسنی از او به جا مانده است. از پنج جلد کتاب قانون، دو کتاب بزرگ آن در داروشناسی است که یکی کتاب دوم است به نام ” ادویه مفرده” و دیگری کتاب پنجم به نام “ادویه مرکبه”.
شیخ الرئیس همیشه به مسئله دارودهی توجه زیادی داشته است و در کتاب دوم قانون با روشی ساده و روشن خواص طبی تقریباً ۷۶۰ دارو که اکثراً گیاهان دارویی هستند را شرح می دهد.
کتاب پنجم یک دوره علم الادویه و داروسازی است که طرز تهیه قرص ها و مرهم ها، حب ها، گردها و شربتها را بیان میکند و در این کتاب راجع به طرز ساختن قرصی به نام زرشک که جهت درمان یرقان مصرف می شده است، شرحی نوشته است.
بوعلی سینا در مورد تجویز دارو معتقد بوده است که در بیماریها ابتدا باید از داروهای مفرده استفاده کرد و اگر این داروها مفید واقع نشدند، به داروهای مرکب روی آورد و قبل از هر دوی اینها معتقد است که باید با غذا، بیماریها را درمان کرد و این موضوع اصول عقاید وی در تداوی و استعمال دارو می باشد.
در این قسمت لازم است اشاره ای به وضعیت مدرسه جندی شاپور در زمان اسلام داشته باشیم. مدرسه جندی شاپور مقارن با میلاد حضرت محمّد (ص) به اوج عظمت خود رسیده بود. البته لازم به ذکر است که پیش از اسلام عربها از پزشکان خود که از دانش آموختگان جندی شاپور بودند، کمک می گرفتند و پیامبر اکرم (ص) و خلفای راشدین پزشکان عرب دانش آموخته در جندی شاپور را مانند حارث بن کلده و پسرش نصربن حارث بن کلده را به طبابت فرا می خواندند. در دوران اسلامی، اساتید معروفی در جندی شاپور بودند که می توان از آنان بختیشوع اول پسر جورجیس که رئیس بیمارستان جندی شاپور بود و حسن بن اسحق عبادی که داروساز بود و ابن ماسویه که طبیب و داروساز خاندان برمکی وهارون الرشید بود را نام برد.
تا شش نسل یا ۲۵۰ سال خاندان بختیشوع در علم پزشکی و داروشناسی سرآمد دیگران بودند. به طوری که معروف است حارث بن کلده که ازشاگردان این مکتب بود، طبیب مخصوص حضرت محمد (ص) و ابوبکر بوده، و در مکّه می زیسته است.
سیداسماعیل جرجانی در ذخیره خوارزمشاهی و زین الدین انصاری صاحب اختیارات بدیعی، نسخ و داروهایی که در جندی شاپور رواج داشته است را در تالیفات خود ذکر کرده اند و از طرف دیگردر آن زمان شهر جندی شاپور یکی از مراکز مهم عطریات و شکل های دارویی بوده و در آن زمان اولین حب به نام ” حب برزویه طبیب” ( برزویه از پزشکان قرن اول هجری بوده و در دربار انوشیروان بوده است) ساخته شد که این مطالب نشان دهنده وجود دانش قوی داروسازی در جندی شاپور می باشد.
در دوران اسلامی، رشته های مختلف علمی پیشرفتهای فراوانی داشتند که از آن جمله علم طب و داروسازی است. نوی برگر( Neuberger ) که یکی ازبزرگترین دانشمندان تاریخ پزشکی است، میگوید: مسلمانان کسانی بودند که به نوشته های پراکنده و از نظر محتوا اکثراً نامفهوم دانشمندان قدیم یونان روشنی و نظم بخشیدند. از طرفی دکتر گوستاو لوبون فرانسوی می نویسد: احکامی که در قرآن به نظر می رسد، از قبیل وضووغسل، در نهایت درجه حکیمانه و برای حفظ الصحه مفید و نافع می باشند.
در بیمارستانهای کشورهای اسلامی، برای هر پزشک امکان آن وجود داشت که داروی جدیدی را که به دست او می رسید، مورد آزمایش قرار دهد و او می بایست نتایج آزمایشات را در دفتری مخصوص شرح داده و نظر بدهد تا بعداً به عنوان ” داروی آزمایش شده” منتشر شود و به جهان معرفی شود.